یُؤتى بِاَحَدٍ یَومَ القیامَةِ یوقَفُ بَینَ یَدَىِ اللّهِ وَ یُدفَعُ إِلَیهِ کِتابُهُ فَلایَرى حَسَناتِهِ فَیَقولُ: اِلهى لَیسَ هذا کِتابى فَاِنّى لا اَرى فیها طاعَتى! فَیُقالُ لَهُ: اِنَّ رَبَّکَ لا یَضِلُّ وَ لایَنسى ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغتیابِ النّاسِ ثُمَّ یُؤتى بِآخَرَ وَ یُدفَعُ اِلَیهِ کِتابُهُ فَیَرى فیهِ طاعاتٍ کَثیرَةً فَیَقولُ: اِلهى ما هذا کِتابى فَاِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَیُقالُ: لاَنَّ فُلانا اغتابَکَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ اِلَیکَ؛
روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خداوند نگه مى دارند و کارنامهاش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مىکند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مىکند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاوردهام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد، حسنات او به تو داده شد.
جامع الاخبار(شعیری) ص 147
وَ مَن شَهِدَ شَهادَةَ حَقٍّ لِیُحیِىَ بِها حَقَّ امرِىءٍ مُسلِمٍ اَتى یَومَ القیامَةِ وَ لِوَجهِهِ نورٌ مَدَّ البَصَرِ تَعرِفُهُ الخَلایِقُ بِاسمِهِ وَ نَسَبِهِ ؛
کسى که براى زنده کردن حق یک مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قیامت در حالى آورده مى شود که پرتو نور چهره اش، تا چشم کار مى کند دیده مى شود و خلایق او را به نام و نسب مى شناسند.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 7، ص 381
إِنَّمَا یُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیَا
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
محاسن ج1 ، ص195 - کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص195
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیامة؛
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص200
لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا؛
کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(ابن شهرآشوب) ج 4، ص 69
فانّ احدکم اذا مات فقد قامت قیامته یرى ما له من خیر و شر
هرگاه یکى از شما بمیرد، قیامتش برپا مى شود و خوبى ها و بدى هاى خود را مى بیند.
ارشادالقلوب(ترجمه ی سلگی) ج1 ، ص64
اَوَّلُ ما یوضَعُ فى میزانِ العَبدِ یَومَ القیامَةِ حُسنُ خُلقِهِ؛
نخستین چیزى که روز قیامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مى شود، اخلاق خوب اوست.
قرب الإسناد(ط-الحدیثه) ص 46، ح 149
اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛
پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
وسائل الشیعه، ج15، ص 295 - کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ،ص300
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
وسایل الشعیه ج15 ، ص381 - ثواب الاعمال(ترجمه ی حسن زاده) ص688
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخره؛
مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
وسایل الشیعه ج10 ، ص9 - هدایه الائمه علیهم السلام ج4 ، ص169
إنَّ اعظَمَ الحَسَرَاتِ یَومَ القیامَةِ حَسرَةُ رَجُل کَسَبَ مالاً فی غَیرِ طاعَةِ اللهِ فوَرِثَهُ رَجُلٌ فانفَقَهُ فی طاعَةِ اللهِ سُبحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الجَنّة وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النّارَ.
روز قیامت بزرگترین افسوس،ُ افسوس مردی است که مالی را به ناروا گرد آورده به دوزخ رود و آن مال را برای کسی به ارث گذارد که در طاعت خداوند سبحان خرجش نموده به بهشت رود.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص552 ، حکمت 429
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ و َصِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِ عَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى مىکند.
نهج الفصاحه ص549 ، ح 1869
اَلْجَهْلُ مُمیتُ الاَحْیاءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛
نـادانى، مایـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص75 ، ح1164
مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّهِ و رِضاهُ بِما قَضَى اللّهُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَرکُهُ اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّهُ ؛
از خوشبختى انسان درخواست خیر از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است که از خدا درخواست خیر نکند و به خواست او ناخشنود باشد.
تحف العقول، ص 55
أربَعٌ مِنَ السَّعادَةِ و أربَعٌ مِنَ الشِّقاوَةِ، فَالأربَعُ الَّتى مِنَ السَّعادَةِ: الْمَرأَةُ الصّالِحَةُ وَ الْمَسکَنُ الْواسِعُ و َالْجارُ الصّالِحُ وَ الْمَرکَبُ الْبَهىُّ وَ الأْربَعُ الَّتى مِنَ الشَّقاوَةِ: اَلْجارُ السُّوءُ و َالْمَرأةُ السُّوءُ و َالْمَسکَنُ الضَّیِّقُ و َالْمَرکَبُ السُّوءُ؛
چهار چیز از خوشبختى و چهار چیز از بدبختى است: چهار چیز خوشبختى: همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو است و چهار چیز بدبختى: همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و سوارى بد است.
مکارم الأخلاق، ص 126
اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ و َالْعَمَلُ تابِعُهُ یُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ یُحْرَمُهُ الأْشقیاءُ؛
دانش پیشواى عمل و عمل پیرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مىشود و بدبختان از آن محرومند.
امالى(طوسى) ص 488، ح 38
أشقَى النّاسِ الْمُلوکُ... وَ أسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ کِرامَ النّاسِ؛
بدبختترین مردم پادشاهانند و خوشبختترین مردم کسى است که با مردم بزرگوار معاشرت کند.
من لا یحضر الفقیه ج4 ،ص395 - امالى(صدوق) ص 21
إنّى قَد قَضَیتُ لِکُلِّ قَومٍ هادیا أهدى بِهِ السُّعَداءَ وَ یَکونُ حُجَّةً عَلَى الأشْقیاءِ؛
من براى هر قومى راهنمایى قرار دادم، که خوشبختان را به وسیله آن هدایت مى کنم و حجتى براى بدبختان است.
علل الشرایع ،ج1 ،ص196 {شبیه این حدیث در الکافى(ط-الاسلامیه) ، ج 8 ، ص 285، ح 430 }
مَن ضَمِنَ وَصیَّةَ الْمَیِّتِ مِن أمرِ الْحَجِّ فَلا یَعجُزَنَّ فیها فَإنَّ عُقُوبَتَها شَدیدَةٌ وَ نَدامَتَها طَویلَةٌ، لا یَعجُزُ عَن وَصیَّةِ الْمَیِّتِ إلاّ شَقىٌّ وَ لا یَقومُ بِها إلاّ سَعیدٌ؛
هر کس وصیت میت را در کار حج بر عهده بگیرد، نباید در آن کوتاهى کند، زیرا عقوبت آن سخت و پشیمانىاش طولانى است. از وصیت میت جز بدبخت کوتاهى نکند و به آن جز خوشبخت عمل ننماید.
جامع الأخبار(شعیری) ص 159 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج14 ، ص116
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ؛
هر کس براى اصلاح خود، خویشتن را به زحمت بیندازد، خوشبخت مىشود هر کس خود را در لذتها رها کند، بدبخت مىگردد و بىبهره مىماند.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و دررالکلم ج5 ، ص258 ، ح 8246 و ح 8247
لا یَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا یَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصیَةِ اللّهِ؛
هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى شود و جز با معصیت خدا بدبخت نمى گردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص183 ح 3469
إنَّ حَقیقَةَ السَّعادَةِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ و إنَّ حَقیقَةَ الشَّقاءِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ؛
براستى که حقیقت خوشبختى آن است که پایان کار انسان خوشبختى باشد و حقیقت بدبختى آن است که کار انسان به بدبختى خاتمه یابد.
معانى الأخبار، ص 345
اَلتَّوفیقُ مِنَ السَّعادَةِ وَ الْخِذلانُ مِنَ الشَّقاوَةِ؛
توفیق [انجام کار نیک] از خوشبختى و بى توفیقى از بدبختى است.
بحارالأنوار، ج 75، ص 12، ح 70
لا یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّهِ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛
هیچ کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمى شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمى گردد.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص167 ، ح3294
إنَّ أسعَدَ الناسِ فی الدنیا مَن عَدَلَ عَمّا یَعرِفُ ضُرَّهُ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛
خوشبخت ترین مردم در دنیا، کسى است که از آنچه مى داند برایش زیان آور است دورى کند و بدبخت ترین آنان کسى است، که از هواى نفس خود پیروى کند.
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجه ِها وَ اصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَ تَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى مى کند.
نهج الفصاحه ص549 ، ح 1869
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما اَمـَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنـکَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَاِذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَ لَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم، امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند. نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
مجموعه ورام ج2 ، ص126 - تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181
لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه سَعیدا و لا تَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛
زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.
بحار الانوار (ط-بیروت)ج98 ،ص47
لایَنبَغى لِمَن لَم یَکُن عالِما أَن یُعَدَّ سَعیدا؛
کسى که بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد که دیگران او را سعادتمند بدانند.
تحف العقول ص364
اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
امالی(صدوق) ص182
إِنَّ الْمُنافِقَ لا یَرغَبُ فِیما قَد سَعِدَ بِهِ الْمُؤْمِنونَ وَ السَّعیدُ یَتَّعِظُ بِمَوعِظَةِ التَّقْوى وَ إنْ کانَ یُرادُ بِالْمَوعِظَةِ غَیْرُهُ؛
منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى شوند، میلى ندارد، و خوشبخت سفارش به تقوا را مى پذیرد هر چَند مخاطب موعظه، کس دیگرى باشد.
مجموعه ی ورام ج2 ،ص146 - الکافى(ط-الاسلامیه) ج8 ، ص151، ح 132
مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّهِ و رِضاهُ بِما قَضَى اللّهُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَرکُهُ اسْتِخارَةَ اللّهِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّهُ ؛
از خوشبختى انسان درخواست خیر از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است که از خدا درخواست خیر نکند و به خواست او ناخشنود باشد.
تحف العقول ص 55
أربَعٌ مِنَ السَّعادَةِ و أربَعٌ مِنَ الشِّقاوَةِ، فَالأربَعُ الَّتى مِنَ السَّعادَةِ: الْمَرأَةُ الصّالِحَةُ و َالْمَسکَنُ الْواسِعُ و َالْجارُ الصّالِحُ وَ الْمَرکَبُ الْبَهىُّ وَ الأْربَعُ الَّتى مِنَ الشَّقاوَةِ: اَلْجارُ السُّوءُ و َالْمَرأةُ السُّوءُ و َالْمَسکَنُ الضَّیِّقُ و َالْمَرکَبُ السُّوءُ؛
چهار چیز از خوشبختى و چهار چیز از بدبختى است: چهار چیز خوشبختى: همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو است و چهار چیز بدبختى: همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و سوارى بد است.
مکارم الأخلاق ص 126
إذَا اسْتُحِقَّتْ وَلایَةُ اللّهِ و َالسَّعادَةُ جاءَ الأْجَلُ بَینَ الْعَینَینِ و ذَهَبَ الأْمَلُ وَراءَ الظَّهرِ و إذَا اسْتُحِقَّتْ وَلایَةُ الشَّیطانِ و َالشَّقاوَةُ جاءَ الأْمَلُ بَینَ الْعَینَینِ و ذَهَبَ الأْجَلُ وَراءَ الظَّهرِ؛
هرگاه کسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آید و آرزو پشت سرش مى رود و هرگاه مستحق دوستى شیطان و بدبختى باشد، آرزو پیش چشم او ، و مرگ پشت سرش قرار مى گیرد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 3، ص 258، ح 27
اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تابِعُهُ یُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ یُحْرَمُهُ الأْشقیاءُ؛
دانش پیشواى عمل و عمل پیرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى شود و بدبختان از آن محرومند.
امالى(طوسى) ص 488، ح 38
أشقَى النّاسِ الْمُلوکُ... وَ أسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ کِرامَ النّاسِ؛
بدبختترین مردم پادشاهانند.... و خوشبخت ترین مردم کسى است که با مردم بزرگوار معاشرت کند.
من لا یحضر الفقیه ج4 ،ص395 - امالى(صدوق) ص 21
اَلسَّعیدُ مَنِ اخْتارَ باقِیَةً یَدومُ نَعیمُها على فانیَةٍ لا یَنفَدُ عَذابُها وَ قَدَّمَ لِما یَقدِمُ عَلَیهِ مِمّا هُوَ فى یَدَیهِ قَبلَ أن یُخَلِّفَهُ لِمَن یَسعَدُ بِإنفاقِهِ وَ قَد شَقىَ هُوَ بِجَمعِهِ؛
خوشبخت کسى است که سراى باقى را که نعمتش پایدار است بر سراى فانى که عذابش بى پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد براى سرایى که به آنجا مى رود پیش فرستد قبل از آنکه آنها را براى کسى بگذارد که او با انفاق آن خوشبخت مى شود ولى خودش با گردآورى آن (دارایىها) بدبخت شده است.
اعلام الدّین فی صفات المومنین ص 345
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه السلام هدایت مى یابید و به وسیله حسن احسان مى شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىکند.
البرهان فی تفسیر القرآن ، ج3 ، ص232
إنّى قَد قَضَیتُ لِکُلِّ قَومٍ هادیا أهدى بِهِ السُّعَداءَ وَ یَکونُ حُجَّةً عَلَى الأشْقیاءِ؛
من براى هر قومى راهنمایى قرار دادم، که خوشبختان را به وسیله آن هدایت مىکنم و حجتى براى بدبختان است.
علل الشرایع ،ج1 ،ص196 {شبیه این حدیث در الکافى(ط-الاسلامیه) ، ج 8 ، ص 285، ح 430 }
اَلدُّنیا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ قَد نَزَعَتْ عَنها نُفُوسُ السُّعَداءِ وَ انتَزَعَت بالْکُرهِ مِن أیدِى الأْشْقیاءِ فَأَسعَدُ النّاسِ بِها أرغَبُهُم عَنها و أشقاهُم بِها أرغَبُهُم فیها؛
دنیا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل کنده اند و از دست بدبختان به زور گرفته مى شود پس خوشبخت ترین مردم، بى میلترین آنان به دنیا و بدبخت ترین مردم، مایل ترین آنان به دنیاست.
اعلام الدّین فی صفات المومنین ص 342 - بحار الانوار (ط-بیروت) ج74 ، ص185
مَن ضَمِنَ وَصیَّةَ الْمَیِّتِ مِن أمرِ الْحَجِّ فَلا یَعجُزَنَّ فیها فَإنَّ عُقُوبَتَها شَدیدَةٌ وَ نَدامَتَها طَویلَةٌ، لا یَعجُزُ عَن وَصیَّةِ الْمَیِّتِ إلاّ شَقىٌّ وَ لا یَقومُ بِها إلاّ سَعیدٌ؛
هر کس وصیت میت را در کار حج بر عهده بگیرد، نباید در آن کوتاهى کند، زیرا عقوبت آن سخت و پشیمانى اش طولانى است. از وصیت میت جز بدبخت کوتاهى نکند و به آن جز خوشبخت عمل ننماید.
جامع الأخبار(شعیری) ص 159 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج14 ، ص116
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ؛
هر کس براى اصلاح خود، خویشتن را به زحمت بیندازد، خوشبخت مى شود هر کس خود را در لذتها رها کند، بدبخت مى گردد و بى بهره مى ماند.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و دررالکلم ج5 ، ص258 ، ح 8246 و ح 8247
لا یَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا یَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصیَةِ اللّهِ؛
هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمىشود و جز با معصیت خدا بدبخت نمىگردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص183 ح 3469
إنَّ حَقیقَةَ السَّعادَةِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ و إنَّ حَقیقَةَ الشَّقاءِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ؛
براستى که حقیقت خوشبختى آن است که پایان کار انسان خوشبختى باشد و حقیقت بدبختى آن است که کار انسان به بدبختى خاتمه یابد.
معانى الأخبار ص 345
اَلتَّوفیقُ مِنَ السَّعادَةِ وَ الْخِذلانُ مِنَ الشَّقاوَةِ؛
توفیق [انجام کار نیک] از خوشبختى و بى توفیقى از بدبختى است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75، ص 12، ح 70
لا یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّهِ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛
هیچ کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمى شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمى گردد.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص167 ، ح3294
إنَّ أسعَدَ الناسِ فی الدنیا مَن عَدَلَ عَمّا یَعرِفُ ضُرَّهُ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛
خوشبخت ترین مردم در دنیا، کسى است که از آنچه مى داند برایش زیان آور است دورى کند و بدبخت ترین آنان کسى است، که از هواى نفس خود پیروى کند.
ما مِن إنسانٍ یَطعَنٌ فی عَینِ مُومِنٍ إلّا مات بِشَرّ میتَةٍ و کانَ قمِناً أن لا یَرجِعَ إلَی خَیرٍ.
هر که پیش روی مومنی به او طعنه زند مرگ بدی در انتظار او بوده و سزاوار است روی خیر و سعادت را نبیند.
صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَکِّی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُیَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ.
صله رحم، اعمال را پاکیزه، اموال را بسیار، حساب (قیامت) را آسان مى کند و بلا را برطرف و و روزی را زیاد می کند.
کافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33
صِلَةُ الرحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وَ تُسمِحُ الکَفَّ و َتُطیبُ النَّفسَ و َتَزیدُ فِى الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِى الجَلِ؛
صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاکیزه جان مى نماید و روزى را زیاد مى کند و مرگ را به تأخیر مى اندازد.
کافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6
لِیَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنیاهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَیاتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنیا خُلِقَت لَکُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
انسان باید براى آخرتش از دنیا، براى مرگش از زندگى و براى پیرىاش از جوانى، توشه برگیرد، چرا که دنیا براى شما آفریده شده و شما براى آخرت آفریده شدهاید .
تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131
اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ یَنفیانِ الفَقرَ وَ یَزیدانِ فِى العُمرِ وَ یَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعینَ میتَةَ سوءٍ ؛
کار خیر و صدقه، فقر را مى بَرند، بر عمر مى افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى کنند.
من لا یحضر الفقیه ج2 ، ص66 - ثواب الاعمال (ترجمه حسن زاده) ص 688
فِى الزِّنا سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ مِنها فِى الدُّنیا وَ ثلاثٌ فِى الآخِرَةِ، فَاَمّا الَّتى فِى الدُّنیا فَیَذهَبُ بِالبَهاءِ وَ یُعَجِّلُ الفَناءَ وَ یَقطَعُ الرِّزقَ وَ اَمّا الَّتى فِى الآخِرَةِ فَسوءُ الحِسابِ وَ سَخَطُ الرَّحمنِ وَ الخُلودُ فِى النّارِ ؛
زِنا، شش پیامد دارد: سه در دنیا و سه در آخرت. سه پیامد دنیایى اش این است که: آبرو را مى بَرد، مرگ را شتاب مى بخشد و روزى را مى بُرد و سه پیامد آخرتى اش: سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.
من لا یحضر الفقیه ج4 ، ص367 - خصال ج 1 ، ص 321، ح 3
اَلمَنِیَّةُ و َلاَ الدَّنِیَّةُ و َالتَّقَلُّلُ و َلاَ التَّوَسُّلُ؛ مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندک ساختن آرى امّا دست سوى این و آن دراز کردن هرگز.
کافی(ط-الاسلامیه) ج8 ، ص21 - نهج البلاغه(صبحی صالح) ص546 ، حکمت 396
یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ؛
مردم، بیشتر از آنکه با عمر خود زندگى کنند، با احسان و نیکوکارى خود زندگى مى کنند و بیشتر از آنکه با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود مى میرند.
دعوات(راوندى) ص 291، ح 33
مَنْ عَطَفَ عَلَیْهِ اللَّیْلُ و َالنَّهارُ اَدَّباهُ وَ اَبلَیاهُ وَ اِلَى الْمَنایا اَدْنَیاهُ؛
شب و روز بر هر کس بگذرد، او را ادب مى کند، فرسوده اش مى نماید و به مرگ نزدیکش مى سازد.
تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص133
کَفى بالمَوتِ واعِظا؛
مرگ براى اندرز گرفتن بس است.
تحف العقول، ص 35 - کافی(ط-الاسلامیه)ج2 ، ص275
أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ؛
رساترین پندها، عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج2 ، ص423
ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَة ِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه ، و یُرِقُّ الطَّبعَ ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا؛
یاد مرگ، خواهش هاى نفس را مى میراند و رویشگاه هاى غفلت را ریشه کن مى کند و دل را با وعده هاى خدا نیرو مى بخشد و طبع را نازک مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شکند و آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر کوچک مى کند.
بحار الأنوار(ط-بیروت) ج6، ص133، ح32 - {شبیه این حدیث در مصباح الشریعه ص171 }
عَجِبتُ لِمَن یَری أنَّه یَنقُصُ کُلَّ یَوم فی نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هو لا یَتاهَّبُ لِلمَوتِ.
در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شوذ، امّا برای مرگ آماده نمی شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالحکم ج4 ، ص336 ح6253 - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص163 ، ح3156
خَلَقَ الآجالَ فأطالَها و قَصَّرَها ، و قدَّمَها و أخَّرَها ، و وصَلَ بالموتِ أسبابَها .
[خداوند ،] اجلها (مدت عمرها) را مشخص ساخته، برخى را کوتاه و برخى را دراز گردانید وپارهاى را پس وبرخى را پیش انداخت و عوامل آنها را به مرگ ، پیوند داد (موجبات به سرآمدن اجل را فراهم آورد).
نهج البلاغه (صبحی صالح)ص134 ، خطبه 91
لا شیءَ أصدقُ مِن الأجلِ .
چیزى راستتر از اجل (مرگ) نیست.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص382 ، ح10648
نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ .
خوب دارویى است اجل.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص160 ، ح9905
نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ .
نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص480 ، حکمت 74
کفى بالأجلِ حارِسا . نگهبانى اجل، کافى است.
نهج البلاغه (صبحی صالح) ص529 ، ح306
الأجَلُ حِصْنٌ حَصِینٌ .
اجل ، دژى استوار است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص161 ، ح 3111 - شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج1 ، ص133 ، ح494
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ یَومَ القیامَةِ حَتّى یُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فیما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فیما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَینَ اَ کتَسَبَهُ وَ فیما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَیتِ ؛
انسان، در روز قیامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن که از چهار چیز پرسیده مى شود: از عمرش که چگونه گذرانده است، از جوانى اش که چگونه سپرى کرده، از ثروتش که از کجا به دست آورده و چگونه خرج کرده است و از دوستى ما اهل بیت [پیامبر صلى الله علیه و آله].
امالی(صدوق) ص39 - خصال ج1 ، ص 253، ح 125
طوبى لِمَن طالَ عُمرُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ فَحَسُنَ مُنقَلَبُهُ اِذ رَضىَ عَنهُ رَبُّهُ وَ وَیلٌ لِمَن طالَ عُمرُهُ وَ ساءَ عَمَلُهُ وَ ساءَ مُنقَلَبُهُ اِذ سَخِطَ عَلَیهِ رَبُّهُ؛
خوشا به سعادت کسى که عمرش طولانى و کردارش خوب باشد. چنین کسى عاقبتش خوب است؛ زیرا پروردگارش از او راضى است. و واى بر کسى که عمرش طولانى و کردارش بد باشد. چنین کسى عاقبتش بد است؛ چرا که پروردگارش از او ناراضى است.
بحارالأنوار، ج 66، ص 400، ح 95
اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِکَ یَومَیْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِکَ لِتَسْتَعینَ بِهِ عَلى یَومِ مَوتِکَ. فَقیلَ لَهُ : وَ ما تِلْکَ الاِسْتِعانَةُ؟ قالَ : تُحْسِنُ تَدبیرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْکِمُهُ؛
اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، یک روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت کمک بگیرى. به امام گفته شد : این کمک گرفتن چگونه است؟ فرمودند : به اینکه آنچه را از خود برجا مىگذارى ، خوب برنامهریزى کنى و محکمکارى نمایى.
وسایل الشیعه ج19 ، ص266 - کافی (ط-الاسلامیه) ج8 ،ص150
لا تَـکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ... یَنهى وَ لا یَنتَهى وَ یَامُرُ بِما لا یَاتى... ؛
از کسانى مباش که بى عمل، به آخرت امید دارند... از گناه باز مى دارند، اما خود باز نمى ایستند، به کارهایى فرمان مى دهند که خود انجام نمى دهند.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص497 و 498 ، حکمت 150
فلِیَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنیاهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَیاتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنیا خُلِقَت لَکُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
انسان باید براى آخرتش از دنیا، براى مرگش از زندگى و براى پیرى اش از جوانى، توشه برگیرد، چرا که دنیا براى شما آفریده شده و شما براى آخرت آفریده شده اید .
تنبیه الخواطر و نزهه النواظر(معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131
أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقدیرا لِمَعاشِهِ و َأَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛
عاقلترین مردم کسى است که در امور زندگیش بهتر برنامه ریزى کند و در اصلاح آخرتش بیشتر همّت نماید.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص52
اَلْخَیْرُ کُلُّهُ اَمامَکَ وَ اِنَّ الشَّرَّ کُلَّهُ اَمامَکَ وَ لَنْ تَرى الخَیْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّ بَعْدَ الاْآخِرَةِ لاَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ الْخَیْرَ کُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کُلَّهُ فِى النّارِ؛
همه خوبىها و بدىها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمىبینى، زیرا خداوند همه خوبىها را در بهشت و همه بدىها را در جهنم قرار داده است.
تحف العقول، ص 306
مَنْ کانَ فیهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةُ: یَأْمُرُ بِالْمَعْروفِ وَ یَأْتَمِرُ بِهِ وَ یَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَنْتَهى عَنْهُ وَ یُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّهِ جَلَّ وَ عَلا ؛
هر کس سه خصلت داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم مىماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن عمل کند، از زشتى باز دارد و خود از آن باز ایستد و از حدود الهى پاسدارى کند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص332 ، ح7645
إنَّ الدُّنیا و الاَخِرَةَ ... بِمَنزِلَة المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ ماشٍ بَینَهُما کُلَّما قَرُبَ مِن واحِدٍ بَعُدَ مِن الاخَرِ وَ هُما بَعدُ ضَرَّتانِ.
دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغرب هستند و کسی که میان آن دو راه می پیماید هر اندازه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص486 ، حکمت 103
فى صِفَةِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحكَمَ مَراهِمَهُ و َأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إِلَيهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ و َآذانٍ صُمٍّ و َأَلسِنَةٍ بُكمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و َمَواطِنَ الحَيرَةِ... ؛
در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: پزشكى است كه با دانش خود، همواره ميان مردم مى گردند، مرهم هايش را به خوبى فراهم و ابزار كارش را آماده كرده و آنها را هر جا كه لازم باشد، از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبان هاى گنگ به كار مى برد. غفلت گاه ها و جايگاه هاى حيرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.
نهج البلاغه(صبحي صالح) ص156 ، خطبه 108
"كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله" لافَظٌّ وَ لاغَليظٌ وَ لا صَخّابٌ فِى السواقِ وَ لا يَجزى السَّيِّئَةَ السَّيِّئَةَ وَ لكِن يَعفو وَيَغفِرُ؛
"پيامبر خدا صلى الله عليه و آله" نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال. در كوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمى دهد، بلكه مى بخشد و گذشت مى كند.
مناقب آل ابي طالب عليهم السلام (ابن شهرآشوب)، ج1، ص147
كانَ صلى الله عليه و آله... يُعطى كُلَّ جُلَسائِهِ نَصيبَهُ وَ لا يَحسَبُ أَحَدٌ مِن جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَكرَمُ عَلَيهِ مِنهُ؛
پيامبر صلى الله عليه و آله بهره هر يك از هم نشينان خود را عطا مى فرمودند و چنان معاشرت مى نمودند كه كسى گمان نمى كرد شخص ديگرى نزد پيامبر از او گرامى تر باشد.
مستدرك الوسايل و مستنبط المسايل ج8 ، ص 438 - بحارالأنوار(ط-بيروت) ج16، ص152
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، أَجوَدُ النّاسِ كَفّا و َاَرحَبُ النّاسِ صَدرا و َأَصدَقُ النّاسِ لَهجَةً و َأَوفَى النّاسِ ذِمَّةً و َأَليَنُهُم عَريكَةً وَ أَكرَمُهُم عِشرَةً مَن رَآهُ بَديهَةً هابَهُ و َمَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ و َلا بَعدَهُ مِثلَهُ؛
او خاتم پيامبران است. بخشنده ترين مردم بود، سعه صدرش از همه بيشتر (پرحوصله ترين مردم) و راستگوترين و پايبندترين آنان به عهد و پيمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر كس بدون سابقه قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هر كس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر كس مى خواست او را وصف كند، مى گفت: نظير او را در گذشته و حال نديده ام.
بحارالأنوار(ط-بيروت) ج16، ص190
"كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله" لا يَقومُ وَ لا يَجلِسُ إِلاّ عَلى ذِكرِ اللّه ؛
"پيامبر خدا صلى الله عليه و آله" بر نمى خاست و نمى نشست مگر با ذكر خدا.
مناقب آل ابي طالب عليهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص147
كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله... يُجالِسُ الفُقَراءَ وَ يُواكِلُ المَساكينَ؛
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با تهيدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.
مناقب آل ابي طالب عليهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص146
كانَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله قَبلَ المَبعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الأَنبياءِ، لَوِانفَرَدَ أَحَدٌ بِأَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ، فَكَيفَ مَنِ اجتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا أَمينا، صادِقا، حاذِقا، أَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، نَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيّا، كَميّا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَم يُخالِط مُنَجِّما وَلا كاهِنا وَلاعَيّافا؛
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيش از آن كه مبعوث شود، بيست خصلت از خصلت هاى پيامبران را دارا بود كه اگر فردى يكى از آنها را داشته باشد، دليل بر عظمت اوست چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، والامقام، سخنور، خيرخواه، خردمند، بافضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب گو و پيش گويى هم نشين نبود.
مناقب آل ابي طالب عليهم السلام (ابن شهرآشوب) ج1، ص123
كانَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله أكْثَرَ ما يَجلِسُ تُجاهَ القِبلةِ؛
پيامبر خدا هنگام نشستن، بيشتر رو به قبله مى نشست.
وسايل الشيعه ج12 ، ص109 ،ح15783 - كافي(ط-الاسلاميه) ج2 ، ص 661
اَنـَا اَديبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَديبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ ليُفْسِدُ العَمَلَ كَما يُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛
من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نيكى كردن فرمان داد و از بخل و سختگيرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چيزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نيست. بد اخلاقى، عمل را ضايع مى كند، آن سان كه سركه عسل را.
مكارم الاخلاق، ص 17
اِنَّ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتابُ اللّه وَ خَيْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَ شَرَّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها؛
بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى لله عليه و آله و بدترين امور بدعت هاست (پديده هاى مخالف دين).
امالي (طوسي) ص 337 - بحارالأنوار(ط-بيروت)، ج 74، ص 122
ألا اُخْبِرُكُمْ بِاَشبَهِكُم بى؟ قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَحسَنُكُم خُلقا وَ اَليَنُكُم كَنَفا وَ اَبَرُّكُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّكُم حُبّا لاِخوانِهِ فى دينِهِ وَ اَصبَرُكُم عَلَى الحَقِّ وَ اَكظَمُكُم لِلغَيظِ وَ اَحسَنُكُم عَفْوا وَ اَشَدُّكُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛
آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر كس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خويشانش نيكوكارتر، نسبت به برادران دينى اش دوست دارتر، بر حق شكيباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد.
كافى(ط-الاسلاميه) ج 2، ص 240 و 241
اَلا اُخْبِرُكُمْ بِاَبْعَدِكُمْ مِنّى شَبَها؟ قَالُوا: بَلى يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذى ءُ، اَلْبَخِيلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِى الْقَلْبِ، اَلْبَعِيدُ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُرْجى، غَيْرُ المَاْمونِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقى؛
آيا شما را از كم شباهت ترينتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض كردند: چرا، اى رسول خدا! فرمودند: زشتگوىِ بى آبروىِ بى شرم، بخيل، متكبر، كينه توز، حسود، سنگدل، كسى كه هيچ اميدى به خيرش و امانى از شرش نيست.
كافى(ط-الاسلاميه) ج 2، ص 291
كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله... يُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ كَبيرٍ وَ صَغيرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقيرٍ و لا يُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَيهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِ وَ كانَ خَفيفَ المَؤونَةِ كَريمَ الطَّبيعَةِ، جَميلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَيرِ ضِحكٍ، مَحْزونا مِن غَيرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَيْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَيْرِ سَرَفٍ، رَقيقَ القَلبِ، رَحيما بِكُلِّ مُسْلِمٍ... ؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به هر كس برخورد مى نمودند، از بزرگ و كوچك، ثروتمند و فقير، سلام مى كردند و اگر به جايى حتى براى خوردن خرمايى خشك دعوت مى شدند، آن را كوچك نمى شمردند. زندگيشان كم هزينه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن كه بخندند، هميشه متبسم بودند، بى آن كه اخمو باشند، محزون بودند، بى آن كه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى بخشيدند ولى اسراف نمى نمودند، دل نازك و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
ارشاد القلوب الي الصواب(ديلمي) ج 1، ص 115
اِنَّ النَّبىَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُحِبُّ الفالَ الحَسَنَ وَ يَكْرَهُ الطِّيَرَةَ؛
پيامبر صلى الله عليه و آله فال خوب را دوست داشتند و از فال بد، بدشان مى آمد.
بحار الانوار (ط-بيروت) ج 100 ،ص294 - مكارم الاخلاق، ص 350
وَ هُوَ خاتَمُ النَّبيّينَ، اَجْوَدُ النّاسِ كَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْيَنُهُمْ عَريكَةً وَ اَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بديهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ يَقولُ ناعِتُهُ لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛
او كه خاتم پيامبران بود، بخشنده ترين، پرحوصله ترين، راستگوترين، پايبندترين مردم به عهد و پيمان، نرم خوترين و خوش مصاحبت ترين مردم بود، هر كس بدون سابقه قبلى او را مى ديد، هيبتش او را مى گرفت و هر كس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر كس مى خواست او را تعريف كند، مى گفت: نظير او را پيش از او و پس از او نديده ام.
بحارالأنوار(ط-بيروت) ج 16، ص 190
كانَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله اِذا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ اِخْوانِهِ ثَلاثَةَ اَيّامٍ سَأَلَ عَنْهُ، فَاِنْ كانَ غائِبا، دَعا لَهُ وَ اِنْ كانَ شاهِدا زارَهُ وَ اِنْ كانَ مَريضا عادَهُ؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله هرگاه يكى از اصحاب خود را سه روز نمى ديدند از حال او جويا مى شدند، آنگاه اگر در سفر بود، دعايش مى كردند و اگر در شهر بود به ديدارش و اگر مريض بود، به عيادتش مى رفتند.
مكارم الاخلاق، ص 19
مَا كَلَّمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله اَلْعِبادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِنّا مَعاشِرَ الاَنْبياءِ اُمِرْنا اَنْ نُـكَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ ؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند: ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن بگوييم.
كافى(ط-الاسلاميه) ج 1، ص 23
اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانيَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛
پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد.
بحار الانوار (ط-بيروت) ج74 ،ص 170 - كنزالفوائد ج2 ، ص11
اَقْرَبُكُمْ غَدا مِنّى فِى الْمَوْقِفِ اَصْدَقُكُمْ لِلْحَديثِ وَ اَدّاكُمْ لِلاْمانَةِ وَ اَوفاكُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُكُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُكُمْ مِنَ النّاسِ؛
نزديكترين شما به من در قيامت: راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد و پيمان، خوش اخلاقترين و نزديكترين شما به مردم است.
امالى (طوسى) ص 229
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله اَشَدَّ حَياءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و كانَ اِذا كَرِهَ شَيئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله از دختران پشت پرده با حياتر بودند، و اگر چيزى را دوست نمى داشتند، از چهره شان مى فهميديم.
مكارم الأخلاق ص 17
كانَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله فَخْما مُفَخَّما... يَتَـكَلَّمُ بِجَوامِعِ الكَلِمِ فَصْلاً لا فُضولَ فيهِ و لا تَقصيرَ. دمثا، لَيْسَ بِالجافى و لا بِالْمَهينِ تَعظُمُ عِنْدَهُ النِّعْمَةُ و اِنْ دَقَّت لا يَذُمُّ مِنها شَيئا غَيْرَ اَنَّهُ كانَ لا يَذُمُّ ذَواقا و لا يَمدَحُهُ و لا تُغضِبُهُ الدُّنْيا و ما كانَ لَها، فَاِذا تُعوطىَ الحَقّ لَم يَعْرِفهُ اَحَدٌ، و لَم يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَىءٌ حَتّى يَنتَصِرَ لَهُ... ؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله (در نظرها) با شكوه و بزرگوا بودند... سخنانى كوتاه، جامع و بىچون و چرا مىگفتند بدون كم و زياد، نرمخو و مهربان بودند، در حق كسى ظلم نمىكردند، كسى را خوار نمىشمردند، نعمت را اگر چه كم بود، بزرگ مىدانستند و چيزى از آن را نكوهش نمىكردند، از مزه غذا نه بد مىگفتند و نه تعريف مىكردند، دنيا و آنچه به آن مرتبط است ايشان را خشمگين نمىساخت و هرگاه حقى ضايع مىشد، احدى را ملاحظه نمىكردند و چيزى باعث رفع خشمشان نمىشد، تا آنكه حق را حاكم سازند.
عيون اخبار الرضا، ج 1، ص317
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَةِ وَ كانَ صلى الله عليه و آله يَقولُ: اِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛
هرگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله يكى از اصحاب خود را غمگين مى ديدند، با شوخى او را خوشحال مى كردند و مى فرمودند: خداوند، كسى را كه با برادران (دينى) اش با ترشرويى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مى دارد.
كشف الريبه ص83
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُداعِبُ وَ لا يَقولُ اِلاّ حَقّـا؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله شوخى مىكردند ولى جز حقّ چيزى نمىگفتند.
مستدرك الوسائل، ج 8، ص 408
كُنّا اِذا جَلَسْنا اِلَيْهِ صلى الله عليه و آله اِنْ اَخَذْنا فى حَديثٍ فى ذِكْرِ الآخِرَةِ اَخَذَ مَعَنا و اِنْ اَخَذنا فى ذِكْرِ الدُّنْيا اَخَذَ مَعَنا و اِنْ اَخَذنا فى ذِكرِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ اَخَذَ مَعَنا؛
هرگاه با رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى نشستيم، اگر در مورد آخرت صحبت مى كرديم، ايشان هم با ما همان سخن را مى گفتند و اگر در مورد دنيا صحبت مى كرديم، ايشان همچنين مى كردند و اگر در مورد خوردنى و نوشيدنى صحبت مى كرديم، ايشان هم با ما هم سخن مى شدند.
مكارم الاخلاق، ص 21
لا يُـبَلِّغُنى اَحَدٌ مِنْكُم عَنْ اَحَدٍ مِن اَصحابى شَيئا، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَخْرُجَ اِلَيكُم و اَنَا سَليمُ الصَّدرِ؛
كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالى كه چيزى از شما در دلم نيست به سويتان بيايم.
مكارم الاخلاق، ص 17
اِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ اِذا اَتاهُ الضَّيْفُ اَكَلَ مَعَهُ وَ لَمْ يَرْفَعْ يَدَهُ مِنَ الْخِوانِ حَتّى يَرْفَعَ الضَّيْفُ يَدَهُ؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه ميهمان داشتند، با او غذا مى خوردند و دست از سفره و غذا نمى كشيدند، تا آنكه ميهمان دست از غذا خوردن بكشد.
كافى(ط-الاسلاميه) ج 6، ص 286
كانَ صلى الله عليه و آله لا يَذُمُّ اَحَدا وَ لا يُعَيِّرُهُ وَ لا يَطْلُبُ عَثَراتِهِ وَ لا عَوْرَتَهُ وَ لا يَتَـكَلَّمُ اِلاّ فيما رَجا ثَوابَهُ؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله، هرگز بدگويى كسى را نمى كردند، سرزنش نمى نمودند و در پى لغزشها و اسرار ديگران نبودند و [درباره ديگران]، چيزى جز خير (خوبى) نمى گفتند.
عيون اخبار الرضا ج1 ، ص319
كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله اِذا سُئِلَ شَيئا فَاِذا اَرادَ اَنْ يَفْعَلَه ُقالَ: نَعَم وَ اِذا اَراد اَنْ لا يَفْعَلَ سَكَتَ و كانَ لا يَقول لِشَىءٍ لا... ؛
هرگاه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى تقاضا مى شد، اگر ايشان آن را مى خواستند انجام دهند، مى فرمودند: بله و اگر نمى خواستند انجام دهند، سكوت مى نمودند و هيچگاه ايشان براى چيزى نه نمى گفتند.
بحارالأنوار(ط-بيروت)ج22 ، ص 294 و ج 90، ص 327
اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنياءِكُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِكُم؛
من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسايل ج 7، ص 105
اَمَرَنى رَبّى بِسَبْعِ خِصالٍ: حُبِّ المَساكينِ وَ الدُّنُوِّ مِنْهُم و اَنْ أكثِرَ مِن «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه» وَ اَنْ اَصِلَ بِرَحِمى و اِن قَطَعَنى و اَن اَنظُرَ الى مَن هُوَ اَسفَلُ مِنّى و لا اَنْظُرَ اِلى مَنْ هُوَ فَوقى و اَن لا يَأخُذَنى فِى اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ و اَنْ اَقولَ الحَقَّ وَ اِنْ كانَ مُرّا و اَن لا اَسْاَلَ اَحَدا شَيئا؛
پروردگارم مرا به هفت خصلت امر نموده است: دوست داشتن بينوايان و نزديك شدن به آنها، ذكر لا حول و لا قوة الا باللّه را بسيار گفتن، با خويشاوندان رابطه برقرار كردن؛ هر چند آنان قطع رابطه كنند، [و در مسائل مادى]، به پايينتر از خود نگاه كنم نه به بالاتر، در راه خدا سرزنش ملامتگران را به خود نگيرم، حق را بگويم اگر چه تلخ باشد و از كسى چيزى نخواهم.
الاصول الستة عشر(ط-دار الشبستري) ص 75
كانَ مِن فِعْلِهِ صلى الله عليه و آله اِذا لَبِسَ الثَّوبَ الجَديدَ حَمِدَ اللّهَ ثُمَّ يَدعو مِسكينا فَيُعطيهِ القَديمَ، ثُمَّ يَقولُ: ما مِن مُسلِمٍ يَكسو مُسلِما مِن شَمْلِ ثيابِهِ ـ لا يَكْسوهُ اِلاّ لِلّهِ عزَّوَجَلَّ ـ الاّ كانَ فى ضَمانِ اللّهِ عزَّوَجَلَّ و حِرزِهِ و خَيْرِهِ و اَمانِهِ حَيّا و مَيّتا؛
هر وقت رسول اكرم صلى الله عليه و آله لباس جديدى مى پوشيدند، خداوند را سپاس مى گفتند و سپس بينوايى را مى خواستند و لباس قديمشان را به او مى دادند و مى فرمودند: مسلمانى كه فقط براى رضايت خداوند عزوجل، لباس كهنه خود را به مسلمان فقيرى بدهد، تا هنگامى كه لباس به تن آن فقير است، در پناه و خير و ضمانت خداوند است، چه زنده بماند و چه بميرد.
مكارم الاخلاق، ص 36
كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله اِذا اَصْبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ؛
هرگاه صبح مى شد پيامبر صلى الله عليه و آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى خود مى كشيدند.
بحار الانوار (ط-بيروت) ج101 ، ص99 - عدة الداعى و نجاح الساعي ص 89
نَحْنُ قَوْمٌ لا نَأكُلُ حَتّى نَجوعَ وَ اِذا اَكَلْنا لا نَشْبَعُ؛
ما قومى هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمى خوريم و تا سير نشده ايم دست از غذا مى كشيم.
طب النبي ص3
الاَكْلُ عِندَ اَهلِ المُصيبَةِ مِن عَمَلِ الجاهِليَّةِ وَ السُّنَّةُ البَعْثُ اِلَيْهِم بِالطَّعامِ؛
غذا خوردن نزد مصيبتزدگان و با خرج آنان، از رفتارهاى جاهليت است و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله فرستادن غذا براى مصيب تزدگان است.
وسايل الشيعه ج3 ،ص 237 - من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 182
خَيْرُكُم خَيْرُكُم لِنِسائِهِ و اَنَا خَيْرُكُم لِنِسائى؛
بهترين شما كسى است كه براى زنان خود بهتر باشد و من بهترين شما براى زن خود هستم.
من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 443
كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُؤْثِرُ عَلَى الصَّلاةِ عَشاءً وَ لا غَيْرَهُ وَ كانَ اِذا دَخَلَ وَقْتُها كَاَنـَّهُ لا يَعْرِفُ اَهْلاً وَ لا حَميما؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمى داشتند و هنگامى كه وقت نماز مى رسيد، گويى كه هيچ يك از اهل خانه و دوستان را نمى شناختند.
مجموعه ورام، ج 2، ص 78
كانَ صلى الله عليه و آله لا يَجْلِسُ اِلَيهِ اَحَدٌ و هُوَ يُصَلّى اِلاّ خَفَّفَ صَلاتَهُ و اَقْبَلَ عَلَيهِ فَقالَ: اَ لَكَ حاجَةٌ؟ فَاِذا فَرَغَ مِنْ حاجاتِهِ عادَ اِلى صَلاتِهِ؛
هرگاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله نماز مى خواندند و كسى نزد ايشان مى نشست، ايشان نماز خود را كوتاه مى كردند و به او رو مى نمودند و مى فرمودند: آيا خواسته اى دارى؟
مناقب آل ابي طالب عليهم السلام(ابن شهر آشوب) ج1 ، ص147
اِنّا اَهلُ بَيْتٍ نَرى وَعدَنا عَلَينا دَينا كَما صَنَعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله؛
ما اهل بيت، وعده هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى كنيم، چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى كردند.
تحف العقول، ص 446
كُنّا اِذَا احْمَرَّ الْبَاْسُ وَ لَقِىَ القَومُ الْقَوْمَ اتَّقَيْنا بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَما يَكونُ اَحَدٌ اَقْرَبَ اِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ ؛
وقتى كه آتش جنگ بر افروخته مى شد و دو لشكر به هم مى رسيدند، به پيامبر پناهنده مى شديم و كسى نبود كه از آن حضرت به دشمن نزديكتر باشد.
مكارم الاخلاق، ص 18
بُعِثتُ بِمَكارِمِ الأخلاقِ و محاسِنِها
من براى (احياى) مكارم و نيكىهاى اخلاقى مبعوث شدم.
الأمالى(طوسى) ص 596
أدَّبَني رَبّي بِمَكارِمِ الأخلاقِ.
پروردگارم مرا به فضايل اخلاقى ادب آموخته است.
ارشاد القلوب الي الصواب(ديلمي) ج 1 ، ص 160
حُبُّ الدُّنیا یُفسِدُ العَقلَ وَ یُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِکمَةِ وَ یوجِبُ اَلیمَ العِقابِ؛
دل بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى کند، قلب را از شنیدن حکمت ناتوان مى سازد و باعث عذاب دردناک مى شود.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41
رَدعُ النَّفسِ عَن زَخارِفِ الدُّنیا ثَمَرَةُ العَقلِ؛
دورى از تجمّلات دنیا میوه عقل است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص241
إِنَّ الدُّنیا مَشغَلَةٌ عَن غَیرِها و َلَم یُصِب صاحِبُها مِنها شَیئا إِلاّ فَتَحَت لَهُ حِرصا عَلَیها و َلَهَجا بِها و َلَن یَستَغنىَ صاحِبُها بِما نالَ فیها عَمّا لَم یَبلُغهُ مِنها؛
براستى که دنیا آدمى را به کلّى سرگرم خود مى سازد و دنیاپرست به چیزى از آن نرسد، مگر آنکه باب حرص و شیفتگى به آن بر رویش گشوده شود و به آنچه از این دنیا دست یافته اکتفا نمى کند تا در پى چیزى که بدست نیاورده نرود.
نهج البلاغه (صبحی صالح) ص423
إِنَّ اللّهَ فَرَضَ الجِهادَ و َعَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصرَهُ و َناصِرَهُ. و َاللّهِ ما صَلُحَت دُنیا و َلا دینٌ إِلاّ بِهِ؛
در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگداشت و مایه پیروزى و یاور خود قرارش داد. به خدا سوگند کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمى شود.
وسائل الشیعه ج15، ص15
اَلدُّنیا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فیهَا الحقادُ؛
دنیا کوچک تر و حقیر تر و ناچیز تر از آن است که در آن ازکینه ها پیروى شود.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج2، ص52، ح1804
فی قَولِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لاَ تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا» : لا تَنسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَراغَکَ وَ شَبابَکَ وَ نَشاطَکَ اَن تَطلُبَ بِهَا الخِرَةَ ؛
درباره آیه سهم خود را از دنیا فراموش مکن : [یعنى] سلامتى ، توانایى ، فرصت ، جوانى و شادابىات را فراموش مکن ، تا با آنها ، آخرت را به دست آورى.
وسایل الشیعه ج1 ، ص90 - مجموعه ورام ج2 ، ص165
اِثنانِ یعجلهما اللهُ فِی الدُّنیا البَغیَ و عُقوقَ الوالدین؛
دو چیز را خداوند در دنیا کیفر می دهد : تعدی و ناسپاسی پدر و مادر.
نهج الفصاحه ص165
الـرَّغبَهُ فِـى الـدُّنیـا تـُورِثُ الغَمِّ وَ الحُزنِ وَ الزُّهـدِ فـِى الدُّنیا راحَهُ القَلبِ وَ البَـدَنِ.
رغبت و تمایل به دنیا مایه غم و اندوه و زهد و بـى میلى به دنیا سبب راحتى قلب و بدن است.
تحف العقول، ص 358
مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ و مَن خافَ اللهَ سَخَت نَفسَهُ عَنِ الدُّنیا؛
هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز می ماند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص68 - تحف العقول ص362 - وسایل الشیعه ج15 ، ص220
اَلدُّنیا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ قَد نَزَعَتْ عَنها نُفُوسُ السُّعَداءِ وَ انتَزَعَت بالْکُرهِ مِن أیدِى الأْشْقیاءِ فَأَسعَدُ النّاسِ بِها أرغَبُهُم عَنها و أشقاهُم بِها أرغَبُهُم فیها؛
دنیا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل کندهاند و از دست بدبختان به زور گرفته مىشود پس خوشبختترین مردم، بىمیلترین آنان به دنیا و بدبختترین مردم، مایلترین آنان به دنیاست.
اعلام الدّین فی صفات المومنین ص 342 - بحار الانوار (ط-بیروت) ج74 ، ص185
مَنْ کانَ فیهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةُ: یَأْمُرُ بِالْمَعْروفِ وَ یَأْتَمِرُ بِهِ وَ یَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَنْتَهى عَنْهُ وَ یُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّهِ جَلَّ وَ عَلا ؛
هر کس سه خصلت داشته باشد، دنیا و آخرتش سالم مىماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن عمل کند، از زشتى باز دارد و خود از آن باز ایستد و از حدود الهى پاسدارى کند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص332 ، ح7645
ثَوابُ الاخِرَة ینسی مَشَقَّة الدُّنیا.
پاداش آخرت، رنج و سختی دنیا را از یاد می برد
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و درر الکلم ج7 ، ص141
أجمِلوا فِی طَلَبِ الدُّنیا فَإنَّ کُلًّا مَیسَرٌ لما خُلقَ لَه؛
در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد.
شرح فارسی شهاب الاخبار ص320
فی صِفَةِ الدُّنیا: إنَّ الدُّنیا دارُ... مَوعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِها... ذَکَّرَتهُمُ الدُّنیا فتَذَکَّروا ،و حَدَّثَتهُم فصَدَّقوا، و وَعَظَتهُم فاتَّعَظوا؛
- در وصف دنیا- : همانا دنیا... سراى پند است براى کسى که پند گیرد... دنیا به آنان یادآورى کرد و ایشان یادآور شدند، آنان را خبر داد و ایشان تصدیق کردند، آنان را پند داد و ایشان پندش را پذیرفتند.
الأمَلُ کالسَّرابِ یَغِرُ مَن راهُ وَ یَخلِفُ مَن رَجاءُ.
آرزو چون سراب است، بیننده را فریب داده و امیدوار را مأیوس می کند.
إبنَ آدَمَ إن کُنتَ تُریدُ مِنَ الدُّنیا ما یَکفیکَ فانَّ أیسَرَ ما فیها یَکفیکَ وَ إن کُنتَ إنَّما تُریدُ ما لا یَکفیکَ فانَّ کُلَّ ما فیها لا یَکفیکَ.
ای فرزند آدم، اگر از دنیا بقدر کفایتت بخواهی اندکی از دنیا تو را کفایت می کند و اگر بیش از کفایتت بخواهی همه دنیا هم تو بس نباشد.
کافی (ط-الاسلامیه) ج2 ، ص138
مَثَلُ الحَرِیصِ عَلَی الدُّنیا مَثَلُ دُودَهِ القَزِّ کُلَّما ازدَادَت مِنَ القَزِّ عَلَی نَفسِها لَفّاً کانَ أبعَدَ لَها مِنَ الخُرُوجِ حَتّی تَموتَ غَمَاً.
حکایت انسان حریص به دنیا حکایت کرم ابریشم است، که هر چه بیشتر بر خود می تند، بیرون آمدنش از پیله بعیدتر می شود تا اینکه از غم و اندوه می میرد.
کافی (ط-الاسلامیه) ج2 ، ص316
اَلبَرَکَةُ مِن قَبرِ الحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام عَشَرَةُ اَمیالٍ؛
تا ده میل اطراف قبر حسین بن على علیه السلام برکت است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص116، ح 41
اِنّ الحُسَینَ صاحِبَ کَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَکروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّهُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا یاتیَهُ لَهفانٌ و لا مَکروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّهُ کُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا یا اُولـِى الاَبصار؛
حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه اى و هیچ بَلا دیده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمى کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى سازد، مگر اینکه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى کند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید!
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج10 ، ص239 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 98، ص 46، ح 5
فى فَضلِ زِیارَةِ الحُسَینِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام وَ لَقَد حَدَّثَنى أَبى علیه السلام: أَنَّهُ لَم یَخلُ مَکانُهُ مُنذُ قُتِلَ مِن مُصَلٍّ یُصَلّى عَلَیهِ مِنَ المَلائِکَةِ أَو مِنَ الجِنِّ أَومِنَ النسِ أَو مِنَ الوَحشِ و َما مِن شَىْءٍ إِلاّ وَهُوَ یَغبِطُ زائِرَهُ و َیَتَمَسَّحُ بِهِ و َیَرجو فِى النَّظَرِ إِلَیهِ الخَیرَ لِنَظَرِهِ إِلى قَبرِهِ؛
پدرم در فضیلت زیارت حسین بن على علیه السلام فرمودند: جایگاه آن حضرت از آن زمان که کشته شده، از فرشته یا جن یا حیوان وحشى که بر آن حضرت درود مى فرستد خالى نیست و هر چیزى غبطه زائر آن حضرت را مى خورد و خود را به او مى مالد و در نگاه کردن به زائر امام حسین علیه السلام امید خیر دارد زیرا او به قبر امام حسین علیه السلام نگاه کرده است.
کامل زیارات ص325 - مستدرک الوسایل مستنبط المسایل ج10، ص252، ح11952
لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه سَعیدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛
زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.
کامل الزیارات ص 152
وَ حَقیقٌ عَلَى اللّهِ اَنْ لا یَاْتیَنى مَکْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا؛
بر خداوند است که هیچ گرفتارى به زیارت من نیاید مگر آن که او را شادمان بازگردانم و به خانوادهاش برسانم.
ثواب الأعمال و عقاب الاعمال ص 98
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه السلام هدایت مى یابید و به وسیله حسن احسان مى شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى کند.
البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ، ص232
کانَ أبی إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکاً
چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید.
بحار الانوار(ط-بیروت) ج44 ، ص284
لأَندُبَنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأَبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
هر صبح و شام بر تو گریه و شیون مى کنم و در مصیبت تو به جاى اشک، خون مى گریم.
بحار الأنوار(ط-بیروت) ج 98 - ص 238
رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه
رحمت خدا بر عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد.
خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462
إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لا تَبرُدُ أبَداً.
کشته شدن حسین علیه السلام چنان داغى در دل مؤمنان است که هرگز سرد نشود.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 318
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف در بیاناتشان بر اهمیت روز قدس تاکید کردهاند. گزیدهای از این بیانات به شرح زیر است: روز قدس نماد صفبندی حق در مقابل باطل چقدر سعی کردهاند در طول این سالها که روز قدس را که نماد صفبندی حق در مقابل باطل است، تضعیف کنند. روز قدس نشاندهنده صفبندی حق و باطل، صفبندی عدل در مقابل ظلم است. روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز امت اسلامی است. روز فریاد رسای مسلمانان علیه سرطان کشندهی صهیونیزم است که به وسیله دست متجاوز اشغالگران، مداخله کنندگان، قدرتهای استکباری به جان امت اسلامی افتاده است. روز قدس چیز کوچکی نیست. روز قدس یک روز جهانی است. یک پیام جهانی هم دارد. نشاندهنده این است که امت اسلامی اولاً زیر بار ظلم نمیرود، ولو این ظلم از پشتیبانی بزرگترین و قدرتمندترین دولتهای عالم برخوردار باشد. چقدر سعی کردند روز قدس را تضعیف کنند و امسال بیش از همیشه تلاش کردند؛ اما روز قدس در ایران اسلامی، در تهرانِ باعظمت به همهی دنیا نشان داد که عقربهی انقلاب و ملت ایران به کدام سمت و کدام جهت است؛ نشان داد که اراده ملت ایران چیست؛ نشان داد که ترفندها و حقهها و پول خرجکردنها و خباثتهای سیاسی آنها بر روحیه ملت ایران اثری ندارد. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹
متوقف کننده حذف فلسطین از نقشه جغرافیای جهانی روز قدس، یک روزِ به معنای حقیقی کلمه، بینالمللیِ اسلامی است؛ روزی است که ملت ایران میتواند با کمک ملتهای مشتاق دیگر، که امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدد و زیاد شده، یک حرف حقی را فریاد کند که برای پنهان کردن آن حرف حق و خاموش کردن آن فریاد، شصت سال است که دستگاه استکبار دارد سرمایهگذاری میکند - البته حداقل شصت سال است، یعنی از زمان تشکیل دولت غاصب؛ والّا از مقدماتش شاید صد سال هم بیشتر است - شصت سال است که دارند سعی میکنند فلسطین را از نقشه جغرافیای جهانی حذف کنند. البته تا حدود زیادی هم موفق شده بودند. انقلاب اسلامی زد توی دهن اینها. ایجاد نظام جمهوری اسلامی و اعلان روز قدس و تبدیل سفارت رژیم غاصب به سفارت فلسطین در تهران، حرکت هشدار دهنده و متوقف کننده و مهاجمی بود که در مقابل این نقشهی استکباری ایستاد. امروز خوشبختانه این حرکت، روزبهروز توسعه پیدا کرده. ۱۳۹۰/۰۶/۰۲ روز قدس مخصوص ایران نیست؛ روز دنیای اسلام است و لذا در همه دنیای اسلام، مسلمانان حضور خود را برای دفاع از برادران فلسطینی خود نشان دادند. مسلمانان در این روز اراده عمومی خود را برای مقابله با ترفندهای امریکا و اسرائیل در فلسطین مظلوم و خونین بروز دادند؛ اما ملت ما در این زمینه پیشتاز بوده است و امسال به شکل نمایانی این پیشتازی و عظمتِ اراده ملی را در ایران نشان داد. ۱۳۸۲/۰۹/۰۵
روز خنثی کردن توطئه فراموشی مسأله فلسطین روز قدس، از روزهای بسیار مهم و تعیین کننده است. سالهای متمادی است که سعی میشود مسأله قدس فراموش شود. روز قدس، درست تیری است به قلب این توطئه؛ حرکتی است برای خنثی کردن این توطئه خباثتآمیزی که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکی کردهاند تا بهکلّی مسأله فلسطین را به دست فراموشی بسپارند. روز قدس را بزرگ بدارید. این روز، مخصوص ملت ایران هم نیست؛ در خیلی از نقاط عالم، مردم مؤمن و پرشور، با محدودیتهایی که در کشورهای خود دارند - چون حکومتها خیلی جاها اجازه نمیدهند - روز قدس را گرامی میدارند - به هر حال جمعیتهایی که میتوانند این کار را میکنند - انشاءاللَّه امیدواریم امسال هم در مقابل توطئههای ناجوانمردانهای که علیه ملت فلسطین شده است، روز قدس بتواند مشت محکمی به دهان دشمنان ملت فلسطین و دشمنان دنیای اسلام بزند. ۱۳۷۷/۱۰/۱۸ امروز ملت ایران کاری که میتواند بکند - که از همه کارها هم مهمتر است، تظاهرات - مثل همین تظاهرات امروز - است. این کار بسیار مهمّی است. از هدفهای اینها این است که نام فلسطین را به دست فراموشی بسپارند. کاری کنند که اصلاً فراموش شود که چنین چیزی وجود داشت؛ اما شما نمیگذارید؛ روز قدس نمیگذارد؛ امام بزرگوار ما با تدبیر خودش نگذاشت. این کار بزرگی بود. ۱۳۷۸/۱۰/۱۰ روز قدس یکی از برجستهترین یادگارهای امام عزیز ماست؛ نشانهی دلبستگی انقلاب و دلبستگی ملت ما به ماجرای قدس شریف و ماجرای فلسطین است. به برکت روز قدس، این نام را ما توانستیم هر سال در دنیا زنده نگه داریم. خیلی از حکومتها و خیلی از سیاستها میخواستند، مایل بودند، تلاش کردند، پول خرج کردند که مساله فلسطین فراموش شود. اگر تلاش جمهوری اسلامی نبود، اگر ایستادگی جمهوری اسلامی با تمام قوا در مقابله این سیاست خباثتآلود نبود، بعید نبود که بتوانند مساله فلسطین را بتدریج به زاویه بکشانند؛ اصلاً فراموش کنند. الان هم خود دستگاه استکبار و خود صهیونیستهای خبیث معترفند، معتقدند و ناراحتند از اینکه جمهوری اسلامی پرچم فلسطین را برافراشته است و نمیگذارد که با سازشکاریهایی که میخواهند انجام بدهند، مساله فلسطین را از دور خارج کنند. روز قدس، روز زنده کردن این یاد و این نام است. امسال هم به توفیق الهی، به هدایت الهی، ملت عظیم ما در تهران و در همه شهرستانها روز قدس را گرامی خواهند داشت، راهپیمایی خواهند کرد. در کشورهای دیگر هم بسیاری از مسلمانان در روز قدس از ملت ایران تبعیت میکنند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰
روزی که مردم مظلوم فلسطین احساس میکنند که ملتها پشت سرشان هستند این تظاهراتی که این روزها در دنیای اسلام اتّفاق افتاد خیلی با ارزش بود. این حرکتی که امروز شما میخواهید بکنید و تا میدان فلسطین و مقابل سفارت فلسطین راهپیمایی کنید، بسیار کار با ارزشی است. اینها خیلی ارزش دارد؛ اینها خبرش منعکس میشود و مردم مظلوم فلسطین احساس میکنند که ملتها پشت سرشان هستند. البته ملت ما بحمداللَّه در این زمینهها هیچ وقت کم نگذاشته است؛ هر وقت که برای این قضیه فرا خوانده شده، حضور پیدا کرده و اعلام موضع کرده است. و بالاخره مجامع جهانی و سازمان ملل باید فعّال شوند. این مجامع حقوق بشر که همیشه یا غالباً در خدمت هدفهای استکباریاند، ولو یکبار هم شده، برخلاف خواسته دستگاههای استکباری، به نفع ملتها وارد شوند؛ افکار عمومی را در دنیا به خودشان متوجّه کنند، ظالم و متجاوز را محکوم و ملت مظلوم فلسطین را تأیید کنند. اگر این فشارها انجام گیرد، طرح ایران در مورد فلسطین عملی خواهد بود و متجاوز مجبور خواهد شد. اگر دولتهای عربی، دولتهای اسلامی، ملتهای مسلمان و مجامع جهانی، همه در این راه فعّال شوند، آن کار، عملی است. هر کس که در این زمینه کوتاهی کند، مسلّماً در نظر ملتها، در نظر تاریخ و بالاتر از همه در پیشگاه خداوند متعال مؤاخذ و مسؤول است. همه وظیفه داریم. ۱۳۸۱/۰۱/۱۶ جمعه آخر ماه رمضان، به عنوان روز جهانی قدس از سوی امام امت و جمهوری اسلامی از سالها پیش شناخته شده و مطرح شده، و در دنیای اسلام در میان ملتها البته، این روز جا افتاده است. و بهانهای است و فرصتی است برای روحهای علاقهمند به مسألهی فلسطین و دلهای پرشور جوانان و قشرهایی از ملتهای مسلمان، که در مثل چنان روزی در جمعه آخر ماه رمضان، از مردم فلسطین حمایت کنند و دفاع کنند. و بهخصوص در این دو ماه رمضان اخیر -امسال و سال گذشته- چون در داخل اراضی اشغالی، ملت فلسطین خودشان بدون چشمداشت به دولتها و حکومتها قیام کردهاند، این حمایت یک معنای دیگری پیدا میکند و شور و حال بیشتری برای ملتها دارد. ۱۳۶۸/۰۲/۰۸ لکن ازباب اینکه مسأله قدس مهم است و ازاین باب که امروز متأسفانه صهیونیستها در وارد آوردن فشار مضاعف به فلسطینیها حمایت میشوند و باتوجّه به اینکه بسیاری از کسانی که شعار فلسطین را میدادند، در بین راه، این ملت مظلوم را واگذاشتند و امروز، مبارزین فلسطینی و ملت مظلوم فلسطین، نیاز به حمایت جهانی و دلگرمی از سوی برادران مسلمان خودشان دارند، من به مردم عزیزمان و همینطور به همه ملتهای مسلمان توصیه میکنم که انشاءاللَّه این روز را از گذشته گرمتر و پرشورتر برگزارکنند. این، به مبارزه و اصلاح امور فلسطینیها کمک خواهد کرد. اصلاح امور فلسطینیها به این است که انشاءاللَّه مردم فلسطین - که صاحبان خانهشان هستند - حقّ خودشان را به دست آورند. ۱۳۷۱/۱۲/۲۷ این حرکت عظیم در دنیای اسلام روز به روز جا افتادهتر شده است و گسترش بیشتری پیدا کرده است. امسال دنیای اسلام شاهد تظاهرات بخشهایی از اغلب ملتهای مسلمان بود؛ از شرق دنیای اسلام یعنی از اندونزی، تا غرب دنیای اسلام یعنی آفریقا و نیجریه. در کشورهای مسلمان هرجا به آحاد مردم اجازه داده شد که بتوانند نیت و اراده خود را در روز قدس نشان دهند، مجموعههایی از مردم آمدند و نشان دادند که نسبت به مساله قدس چه احساساتی دارند. حتّی مسلمانانی که در اروپا زندگی میکردند، اقلیتهایی که زیر فشارهای عصبیت دولتها و مؤسسات اروپایی قرار دارند، آنها هم روز قدس را گرامی داشتند. این نشانه این است که مساله فلسطین علیرغم آنچه که غاصبان فلسطین و حامیان آنها میخواستند، روز به روز در دنیای اسلام زندهتر میشود. ۱۳۸۷/۰۷/۱۰
روز دمیدن خون در رگهای امت اسلامی روز قدس، این حرکتی که امام بزرگوار ما آن را آغاز کردند و بحمداللّه روزبهروز بهتر و سالبهسال گرمتر این حرکت ادامه دارد، یک حرکت بسیار عمیق و پرمعنایی است؛ این فقط یک راهپیمایی نیست؛ خونی است که در این روز در رگهای امت اسلامی میدود؛ علیرغم کسانی که میخواهند مساله فلسطین و ملت فلسطین به دست فراموشی سپرده شود، این مساله را روزبهروز زندهتر میکند؛ و همین جور خواهد بود. وظائف سنگینی بر دوش مسوولان کشورهای اسلامی است، که امیدواریم خداوند همه را هدایت کند به آنچه که وظیفه آنهاست، و کمک کند که بتوانند این وظائف را انجام بدهند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۹
عقبنشینی صهیونیستها در صورت برگزاری درست مراسم روز قدس اگر انشاءاللَّه دنیای اسلام روز قدس را به معنای درست کلمه گرامی بدارد و برای فریاد کشیدن بر سرصهیونیستهای غاصب، مغتنم بشمارد، به میزان زیادی دشمن را شکست خواهد داد و به عقبنشینی وادار خواهد کرد. شما ملت ایران، انشاءاللَّه با حضور خود نشان خواهید داد که استفاده از روز قدس و فرصت اعلام موضع درقضیه فلسطین، یعنی چه. ملت ایران، بحمداللَّه در این زمینه خوب عمل کرد. دولت هم خوب عمل کرد. وزارت خارجه هم خوب عمل کرد. یعنی وقت را تلف نکردند و حرفها را زدند. مظلومین فلسطینی فهمیدند که کسانی در اطراف دنیا هستند که نسبت به قضیه آنها حسّاسند. باید این حساسیت ثابت شود. باید فشار روی اسرائیل بیشتر شود. باید فلسطینیها، خودشان مسؤولیت زندهکردن مسأله فلسطین را جدّاً برعهده گیرند و مجاهدت کنند. ۱۳۷۲/۱۲/۱۳ روزی که ملتهای مسلمان بیواسطه مقامات رسمی حرفشان را در دنیا مطرح میکنند روز قدس، روزِ آزمایش بزرگ ملتهای مسلمان است؛ روز قدس، آن روزی است که ملتهای مسلمان بیواسطه مقامات رسمی حرفشان را در دنیا مطرح میکنند. امسال هم روز قدس اهمیت مضاعفی دارد؛ هم به خاطر حادثه غزه - که واقعاً عقبنشینی از غزه یک شکست بزرگِ صهیونیستها بود - هم بهخاطر توطئهیی که بعد از شکست غزه و برای جبران آن شکست، از سوی امریکاییها و صهیونیستها و بعضی از همپیمانانشان در جریان است؛ یعنی عادیسازی رابطه زشت با رژیم صهیونیستی در میان برخی از دولتهای اسلامی و برخی از دولتهای منطقه، که نباید زیر بار بروند. دولتهای اسلامی با بهانههای مختلف و برای خاطر شاد کردن دل امریکا، نباید ارتباطشان را با این رژیم غدارِ ستمگر غاصب - که خطری برای همه منطقه و همه ملتها و دولتهاست - عادی کنند؛ نباید بهخاطر امریکا، روی خوش به این رژیم نشان بدهند، که این کار زشتی است. دلیل زشت بودن این کار هم این است که آن کسانیکه مرتکب این عادیسازی میشوند، لااقل در اوایل کار، آن را پنهان نگه میدارند؛ لذا کار زشتی است که پنهانش میکنند. کار زشت را نباید انجام داد، نه اینکه پنهان کرد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
روز سرمشق شدن ملت ایران برای سایر ملتها مردم ایران به عنوان متولّیان روز قدس، باید کاری کنند که برای دیگر ملتها سرمشق شود؛ چون هر سال ملتهای دیگر در گوشه و کنار، حتّی در خود اروپا و جاهای دیگر، به تبع شما روز قدس را گرامی میدارند. شما باید روزبهروز این پرچم را سرافرازتر و این کانون درخشندگی و نور را درخشانتر کنید، تا عدّه بیشتری بتوانند استفاده کنند. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
روز حفظ امنیت کشور، ملت و دستاوردهای انقلاب روز قدس پشتوانه امنیت کشور ما هم هست. این را همه آحاد مردم عزیز ما بدانند؛ هر یک نفری که روز قدس توی خیابان میآید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و امنیت ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند. روز قدس روز بزرگی است، روز مهمی است. انشاءاللَّه امسال، هم در کشور ما و هم در کشورهای اسلامی دیگر، این روز، باعظمتتر از همیشه برگزار خواهد شد. ۱۳۹۰/۰۶/۰۲