«ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم .... باید با عمل و نه با محبت خالی، نورانی بشویم.... این، عمل و گذشت و ایثار و تشبّه و تخلّق به اخلاق آنان را لازم دارد.... ما باید از این ستاره درخشان، راهِ به سوى خدا و راهِ بندگى را که راه راست است و فاطمه زهرا سلام الله علیها پیمود و به آن مدارج عالى رسید، پیدا کنیم». (1)
آری هم آهنگ کردن آهنگ زندگی خود با زندگی صدیقه کبری سلام الله علیها تلاشی است که آن حضرت از محبان خود انتظار دارد. مسلما زندگی دوست داران حضرت زهرا سلام الله علیها هم رنگ و هم جهت با زندگی آن جناب است نه در سویی مخالف و با رنگی متضاد با آن بانوی یگانه. (٢)
دشمنان نظام اسلامی تلاش فراوان دارند با مصرف گرا کردن مردم و جلب توجه آنان به ظواهر زندگی دنیا (از تنوع طلبی در لباس و مدهای گوناگون گرفته تا مبل و وسایل خانه، تا ماشین و...) اقتصاد جامعه اسلامی را، اقتصادی پر مصرف و لوکس گرا بار آورده، زمینه ی احتیاج آن به خارج را بیشتر کنند.(٣) در این شرایط، میزان توجه حضرت زهرا سلام الله علیها به ظواهر دنیا، تجملات، آسایش و راحتی آن می تواند راهنمای سمت و سوی زندگی کسانی باشد که دل در گرو محبت او و فرزندان گرامیش دارند. نگاهی هر چند گذرا به وضع خانه و جهاز عروسی آن حضرت، کار ایشان در خانه، و لباس صدیقه کبری سلام الله علیها همگی انسان را به تعجب واداشته، فاصله زیاد جامعه امروز با این الگوی یگانه را اندکی ترسیم می کند.
وضع مالی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار زاهدانه بوده است. در ماجرای جهاز حضرت زهرا سلام الله علیها چنین آمده که چون جهاز را خریداری کردند و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند، حضرت اشک ریخته، رو به آسمان کرد و فرمود: «خداوندا، به خانواده ای که بیشتر ظرفهایشان سفالی است برکت عطا فرما».(٤)
روزی سلمان فارسی نزد حضرت زهرا سلام الله علیها رفته، از ایشان مقداری غذا می خواهد، اما حضرت به او می فرماید: «ای سلمان به خدا سوگند سه روز است که ما چیزی نخورده ایم! حسن و حسین از شدت گرسنگی بیقراری کردند و سپس مانند جوجه های پرکنده بر زمین دراز کشیدند! اما آنگاه که خیر و نعمتی به در خانه ام بیاید آن را رد نخواهم کرد.(5)لباس مرا بردار و نزد شمعون رفته، گرو بگذار و از او مقداری خرما و آرد بگیر.» سلمان لباس را به شمعون داده، آرد و خرما را برای حضرت می آورد و حضرت غذایی آماده کرده، به سلمان می دهد. (6)
روزی دیگر امیرمومنان از زهرای اطهر سلام الله علیهما می پرسد آیا در خانه چیزی برای خوردن یافت می شود و دختر پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ می دهد: «به خدا سوگند سه روز است که در خانه چیزی نداریم»!! (7)
دشمنان نظام اسلامی تلاش فراوان دارند با مصرف گرا کردن مردم و جلب توجه آنان به ظواهر زندگی دنیا (از تنوع طلبی در لباس و مدهای گوناگون گرفته تا مبل و وسایل خانه، تا ماشین و...) اقتصاد جامعه اسلامی را، اقتصادی پر مصرف و لوکس گرا بار آورده، زمینه ی احتیاج آن به خارج را بیشتر کنند
اینها در حالی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله باغ هایی مانند فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشیده بود، اما ایشان درآمد این باغ ها را صرف فقرا می فرمود، (8) و خود به اختیار، زاهدانه زیستن را برگزیده بود. آن بانو از پدر خود شنیده بود که حلال دنیا حسابرسی خواهد داشت و حرامش عقاب و جهنم.
هرچند حضرت زهرا سلام الله علیها دختر اولین شخصیت جامعه اسلامی و همسر سردار بزرگ اسلام بود، و هرچند دارای چنان مقام معنوی بالایی بود که ملائکه در خدمت او بودند؛ (9) با این همه، کارهای دشوار منزل را خود انجام می داد. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «او آنقدر با مشک آب آورد که اثر آن در سینه اش به جاى ماند. به قدرى با آسیاب کار کرد که دستهایش پینه بست، و به قدرى خانه را جارو کرد که گرد و غبار بر لباسهایش نشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش افروخت که لباس هایش سیاه شد. او به سبب این کارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود.»(10) پیامبر صلی الله علیه و آله که سختی های حضرت را می¬دید به ایشان فرمود: «دخترم سختی های دنیا را برای آسایش آخرت تحمل کن».(11)
سلمان می گوید: روزی وارد خانه زهرا سلام الله علیها شدم و دیدم حضرت مشغول آرد کردن نان است در حالی که از دستش خون می آید و حسین علیه السلام در گهواره گریه می کند. به حضرت عرض کردم: «با دستان خود چنین کردی در حالی که فضه (خادم حضرت) هم هست؟!» حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ فرمود: «رسول خدا به من توصیه کرد که یک روز فضه کار کند و یک روز من. نوبت فضه، دیروز بود!!»(12)
حضرت زهرا سلام الله علیها می داند که چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله به او چنین توصیه فرموده است. مدت ها پیش که امام علی علیه السلام او را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاده بود تا درخواست خادمی کند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده بود دوست ندارد خادم، ثواب را از فاطمه دور کند.(13)
سادگی و کهنگی لباس حضرت زهرا سلام الله علیها نیز بسیار تعجب بر انگیز است. لباس های ایشان وصله دار بود. چون شب عروسی آن حضرت فرا رسید رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهنی نو به ایشان هدیه داد. در همان شب فقیری در خانه حضرت را زد و گفت: «از خانه نبوّت لباسی کهنه می خواهم» حضرت زهرا سلام الله علیها خواست لباس وصله خورده ی خود را به او بدهد که به یاد این آیه افتاد «هرگز به خوبی نمی رسید مگر از آنچه دوست می دارید انفاق کنید».(14) صدیقه کبری سلام الله علیها لباس وصله دار را نگه داشت و لباس نویی که پدرش همان شب به او هدیه داده بود را به فقیر داد! (15)
سلمان می گوید چون آیه «قطعا جهنم وعده گاه همگی آنان است»(16) نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله چنان گریان و غمگین شد که کسی جرات نزدیک شدن به حضرت را نداشت. من به دنبال فاطمه سلام الله علیها رفتم تا او را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله ببرم. وقتی ماجرا را برای ایشان بیان کردم حضرت برخواست و عبایی کهنه پوشید. من که این لباس را دیدم گریه کرده با خود گفتم دختران پادشاهان روم و فارس لباس هایی از حریر و ابریشم می پوشند و دختر محمد صلی الله علیه و آله عبای پشمی کهنه ای دارد که دوازده جای آن با لیف خرما پینه خوده است!!(17) قطعا تهیه لباسی که این مقدار کهنه نباشد و تا این حد پینه نداشته باشد کاری دشورای نیست خصوصا برای بانویی که دختر اول شخص مدینه است و همسرش بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بالاترین مقام را در بین مردم دارد.(١٨) اما زهرای اطهر سلام الله علیها خود خواسته است تا چنین زندگی کند تا دیگران بدانند ارزش انسان به لباس و خانه و... نیست.(19)
خانه ای با اثاث بسیار ساده، در سختی فراوان، همراه با کار طاقت فرسا در منزل از سویی، و کفایت به اندک لباسی کهنه از جانبی دیگر همه با انگیزه توجه به آخرت و دوری از دنیا، رنگی الهی به خانه زهرای مرضیه سلام الله علیها زده است. باشد که با الگوگیری از آن حضرت و تلاش در همسو شدن با زندگی آسمانی آن جناب، در برابر هجوم فرهنگ مصرف گرا و دنیایی به زندگی خود پیروز شده، موجب شادی آن برترین بانوی عالم گردیم.
پی نوشت:
1 - انسان 250 ساله، ص102.
2 - البته واضح است که کسی نمی تواند مانند آن بزرگان باشد اما آنچه لازم است حرکت در همان مسیری است که آنان حرکت کرده اند. الگوگیری از زندگی آنان و تلاش برای نزدیکتر شدن به آن شیوه زندگی، توقعی بیجا نیست بلکه کسی که ادعای محبت آن معصومان را دارد باید در عمل نیز آثار آن را نشان دهد.
3 - و صد البته که این نیاز و احتیاج، نیازی واقعی نیست بلکه نیاز کاذبی است که با تزریق روح تجمل گرایی و مصرف زدگی به جامعه تولید می شود و می تواند آثار زیانبار فراوانی بر جامعه داشته باشد.
4 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج20،ص:550.
5 - منظور حضرت این است که این درخواست کردن تو از ما نعمتی است که خدا به ما داده و من این نعمت را از دست نخواهم داد.
6 - بحار الانوار، ج 43، ص 71.
7 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج9، ص:90.
8 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج21،ص:490 و ج17،ص:236.
9 - همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ام ایمن می گوید: روزی دیدم زهرا در کناری خوابیده است اما سنگ آسیاب می چرخد و گندم آرد می شود. گهواره حسین نیز بدون اینکه کسی آن را تکان دهد حرکت می کند. چون به رسول الله صلی الله علیه و آله گفتم فرمود: خداوند فرشته ای مامور کرد تا به فاطمه که روزه داشت و بسیار خسته بود کمک کند.
10 - بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج82، ص: 329.
11 - التمحیص، ص 6.
12 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج17،ص:123.
13 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج17،ص:147. کنایه از اینکه اگر خادمی بگیری که کارهای خانه را انجام دهد دیگر به تو ثواب انجام کارهای خانه نمی رسد.
14 - سوره آل عمران، آیه 92.
15 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج17،ص:405.
16 - سوره حجر، آیه 43.
17 - الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج17،ص:394.
18 - امیرالمومنین علیه السلام نیز چنین بود. خود حضرت در نهج البلاغه می فرماید: آنقدر لباسم را برای پینه زدن به خیاط دادم که دیگر از خیاط خجالت می کشیدم. کار به جایی رسید که کسی به من گفت «آیا این لباس را رها نمی کنی: «وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِی قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَا عَنْک» نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 160.
19 - امیرالمومنین علیه السلام در بیانی می فرماید: «در گذشته، برادری ایمانی داشتم که کوچکی دنیا در نظر او، باعث شده بود او در نظر من انسان با عظمتی باشد». نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 289.
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب منتهی الامال،فصل دوم از زندگینامه حضرت فاطمه زهرا ع
ابن بابویه،به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده:حضرت صادق علیه السلام فرمود:فاطمه ع را نه نام است نزد حق تعالی:فاطمه،صدیقه،مبارکه،طاهره،زکیه،راضیه،محدثه و زهرا
پس حضرت فرمود:آیا میدانی که چیست تفسیر فاطمه؟یونس گفت خبر ده مرا از معنی آن،حضرت فرمود:فطمت من الشر،یعنی بریده شده است از بدیها.پس اگر امیرالمؤمنین ع ترویج نمی نمود او را،کفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روز قیامت،نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند.
علامه مجلسی در ذیل این حدیث فرموده:صدیقه به معنی معصومه،مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد کرام،و طاهره یعنی پاکیزه از صفات نقص،و زکیه یعنی نمو کننده در کمالات و خیرات،و راضیه یعنی راضی به قضای حق تعالی،و مرضیه یعنی پسندیده ی خدا و دوستان خدا و محدثه یعنی ملک با او سخن می گفت،و زهرا یعنی نورانی به نور صوری و معنوی.و در احادیث متواتره از طریق خاصه و عامه روایت شده:آن حضرت را این فاطمه نامیده اند،که حق تعالی او را و شیعیان او را از آتش جهنم بریده است.از حضرت رسول ع پرسیدند:به چه سبب فاطمه را بتول می نامی؟ فرمود:برای آن که خونی که زنان دیگر می بینند او نمی بیند،دیدن خون در دختران پیغمبران نا خوش است.رسول خدا فرمود:فاطمه پاره ی تن من است،هر که او را شاد گرداند،مرا شاد گردانیده است و هر که او را آزرده کند،مرا آزرده است.فاطمه عزیزترین مردم است نزد من.
شیخ طوسی از عایشه روایت کرده است که می گفت:ندیدم احدی را که در گفتار و سخن شبیه تر باشد از فاطمه به رسول خدا،چون فاطمه به نزد آن حضرت می آمد،او را مرحبا می گفت و دستهای او را می بوسید و در جای خود می نشاند،چون حضرت به خانه فاطمه می رفت بر می خاست و استقبال آن حضرت می کرد و مرحبا می گفت و دستهای آن حضرت را می بوسید.
مادری خورده زمین ،خاک دو عالم به سرم
عالمی گشته حزین ،خاک دو عالم به سرم. . .
پسری دیده که مادر به زمین افتاده
وایم از آن و از این ،خاک دو عالم به سرم. . .
چادر و گونه ی مادر به گمانم هر دو
گشته با خاک عجین ،خاک دو عالم به سرم. . .
آنقدر ضربه ی سیلی بخدا محکم بود
ناله زد عرش برین ،خاک دو عالم به سرم. . .
دیده ای تار شد و حاصل گستاخی شد
ورم چشم و جبین ،خاک دو عالم به سرم. . .
ضربت سیلی ملعون حسنش را دق داد
ضربه هم داشت طنین،خاک دو عالم به سرم. . .
بعد از آن حادثه شرمنده نشد غوغا کرد
هیزم آورد، همین ،خاک دو عالم به سرم. . .
بر در خانه ی آتش زده ای می کوبید
آن لعین ابن لعین ،خاک دو عالم به سرم. . .
بیخبر بود گمانم در از این قصه ی شوم
میخ هم کرده کمین،خاک دو عالم به سرم
بین دیوار و در انگار کسی میلرزد
درب و دیوار غمین ،خاک دو عالم به سرم. . .
مادری دست به پهلو به زمین افتاده
زینب و داغ چنین ، خاک دو عالم به سرم. . .
سوخت از داغ غم بستن دستان علی
قلب جبریل امین ،خاک دو عالم به سرم. . .
قطره خون میچکد از پهلوی مادر به زمین
وای از حال زمین ،خاک دو عالم به سرم. . .یا زهرا
بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد؟
نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....
همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند
در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند....
هیزم آورده که آتش بزنند این در را
پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....
جمع اند و موافق که علی را ببرند
و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند..
بین این قوم که از بغض لبالب هستند
قنفذ و مغیره پیداست، خدا رحم کند ...
مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است
چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند ....
ماجرا کاش همان روز به آخر می شد
تازه آغاز بلاهاست، خدا رحم کند...
غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت
روضه ی ام ابیهاست، خدا رحم کند...
بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد؟
نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....
همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند
در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند....
هیزم آورده که آتش بزنند این در را
پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....
جمع اند و موافق که علی را ببرند
و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند..
بین این قوم که از بغض لبالب هستند
قنفذ و مغیره پیداست، خدا رحم کند ...
مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است
چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند ....
ماجرا کاش همان روز به آخر می شد
تازه آغاز بلاهاست، خدا رحم کند...
غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت
روضه ی ام ابیهاست، خدا رحم کند...
ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ :
ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻋﯿﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎ ﺷﺎﺩ ﻭﺧﺮﻡ /
ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ /
ﻫﻤﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺳﻔﺮﻩ ﺑﭽﯿﻨﻨﺪ /
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻨﻨﺪ /
ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﺭﺍ /
ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺍَﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﺍﻍ ﺯﻫﺮﺍ /
ﺑﻮﺩ ﺳﯿﻦ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﮐﯿﻦ /
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ /
ﺑﺒﯿﻦ ﺑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺳﯿﻦ ﺩﻭﻣﻢ ﺭﺍ /
ﮐﻪ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻫﺮﺍ /
ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺳﯿﻦ ﺳﻮﻡ ﺗﺎ ﺑﺴﻮﺯﯼ /
ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﯿﻦ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯﯼ /
ﺍﺯﯾﻦ ﻣﺎﺗﻢ ﺩﻝ ﺣﯿﺪﺭ ﻏﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ /
ﮐﻪ ﺳﯿﻦ ﭼﺎﺭﻣﻢ ﺳﻘﻂ ﺟﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ /
ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﺳﯿﻦ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ /
ﺳﺮ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺍﺵ ﺯﯾﻨﺐ ﺣﺰﯾﻦ ﺍﺳﺖ /
ﺷﺪﻩ ﺳﻔﺮﻩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺒﺎﻧﻪ /
ﺷﺸﻢ ﺳﯿﻦ،ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ ﺧﺎﻧﻪ/
ﭼﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﯼ ﻋﺰیز ﺍﺯﺳﯿﻦ ﺁﺧﺮ /
ﺑﻮﺩ ﺁﻥ، ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻣﺎﺩﺭ /
لطفا از الان نشر بدید تا همه متوجه بشن که امسال عید همزمان با ایام فاطمیه است.
اجرتون با حضرت فاطمه سلام الله علیها
حکمت صلوات :
صلوات: تنها دعایی هست که حتما مستجاب می شود.
صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.
صلوات : تحفهای از بهشت است.
صلوات : روح را جلا میدهد.
صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو میکند.
صلوات : نوری در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفیع انسان است.
صلوات : ذکر الهی است.
صلوات : موجب کمال نماز میشود.
صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن میشود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.
صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بیمه میکند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.
صلوات : سنگینترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه میشود.
صلوات : محبوبترین عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش میکند.
صلوات : فقر و نفاق را از بین میبرد.
صلوات : زینت نماز است.
صلوات : بهترین داروی معنوی است.
صلوات : گناهان را از بین میبرد....
در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)
مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محلهاى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ همزمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
« فاطمه، فاطمه است »