معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 769458
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 

سوره كوثر مكي است و سه آيه دارد

ترجمه آيات

 

به نام خداوند بخشايشگر و مهربان

محققاً ما به تو خير كثير (فاطمه (عليهاالسلام‏)) داديم (1).

پس به شكرانه‏اش براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن (2).

و بدان كه محققا شماتت‏گوي و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3).

 

تفسير آيات

 

در اين سوره منتي بر رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) نهاده به اينكه به آن جناب كوثر داده، و اين بدان منظور است كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وي زخم زبان مي‏زند كه اولاد ذكور ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است، و اين سوره كوتاه‏ترين سوره قرآن است، و روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه مختلف است، و ظاهرش اين است كه در مكه نازل شده باشد.

و بعضي از مفسرين به منظور جمع بين دو دسته روايات گفته‏اند: ممكن است دو نوبت نازل شده باشد يكي در مكه و بار ديگر در مدينه.

انا اعطيناك الكوثر در مجمع البيان مي‏گويد: كلمه كوثر بر وزن فوعل به معناي چيزي است كه شانش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناي خير كثير است.

ولي مفسرين در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست اختلافي عجيب كرده‏اند: بعضي گفته‏اند: خير كثير است.

و بعضي معاني ديگري كرده‏اند كه فهرست‏وار از نظر خواننده مي‏گذرد:

1 - نهري است در بهشت.

2 - حوض خاص رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) در بهشت و يا در محشر است.

3 - اولاد رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) است.

4 - اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است.

5 - علماي امت او است.

6 - قرآن و فضائل بسيار آن.

7 - مقام نبوت است.

8 - تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است.

9 - اسلام است.

10 - توحيد است.

11 - علم و حكمت است.

12 - فضائل رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) است.

13 - مقام محمود است.

14 - نور قلب شريف رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) است.

و از اين قبيل اقوالي ديگر كه به طوري كه از بعضي از مفسرين نقل شده بالغ بر بيست و شش قول است.

صاحبان دو قول اول استدلال كرده‏اند به بعضي روايات، و اما باقي اقوال هيچ دليلي ندارند به جز تحكم و بي دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در آخر سوره فرمود: ان شانئك هو الابتر با در نظر گرفتن اينكه كلمه ابتر در ظاهر به معناي اجاق كور است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب قصر قلب است، چنين به دست مي‏آيد كه منظور از كوثر، تنها و تنها كثرت ذريه‏اي است كه خداي تعالي به آن جناب ارزاني داشته، (و بركتي است كه در نسل آن جناب قرار داده)، و يا مراد هم خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزي كه ...

برويد به ادامه ي مطلب...

حضرت علامه طباطبايي رحمة الله عليه

به نقل از نرم افزار قرآني سليم

 

 


چيزي كه هست كثرت ذريه يكي از مصاديق خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يا به طور ضمني نبود، آوردن كلمه ان در جمله ان شانئك هو الابتر فايده‏اي نداشت، زيرا كلمه ان علاوه بر تحقيق، تعليل را هم مي‏رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم، چون كه بدگوي تو اجاق كور است و يا بي خبر است.و روايات هم بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسي نازل شده كه رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) را به اجاق كوري زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامي بود كه قاسم و عبدالله دو فرزندان رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از دنيا رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن مفسر كه گفته: منظور صاحب اين زخم زبان از كلمه ابتر بريدگي از مردم يا انقطاع از خير بوده و خداي تعالي در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چيز است سخن بي وجهي است.

و چون جمله انا اعطيناك ... در مقام منت نهادن بود، با سياق متكلم مع الغير (ما) آمد كه بر عظمت دلالت مي‏كند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) بود مطلب را با واژه اعطاء كه ظاهر در تمليك است بيان داشت و فرمود: ما به تو كوثر عطا كرديم.

و اين جمله از اين دلالت خالي نيست كه فرزندان فاطمه (عليهاالسلام‏) ذريه رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) هستند، و اين خود يكي از خبرهاي غيبي قرآن كريم است، چون همانطور كه مي‏بينيم خداي تعالي بعد از درگذشت آن حضرت بركتي در نسل آن جناب قرار داد، به طوري كه در همه عالم هيچ نسلي معادل آن ديده نمي‏شود، آن هم با آن همه بلاها كه بر سر ذريه آن جناب آوردند و گروه گروه از ايشان را كشتند.

فصل لربك و انحر از ظاهر سياق و ظاهر اينكه حرف فاء بر سر اين جمله در آمده، استفاده مي‏شود كه امر به نماز و نحر شتر، كه متفرع بر جمله انا اعطيناك الكوثر شده، از باب شكر نعمت است، و چنين معنا مي‏دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با نماز و نحر شكرگزاري كن.

و مراد از نحر بنا بر رواياتي كه از طرق شيعه و سني از رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) و از علي (عليه‏السلام‏) رسيده، و نيز رواياتي كه شيعه از امام صادق و ساير ائمه اهل بيت (عليهم‏السلام‏) روايت كرده، دست بلند كردن به طرف گردن در هنگام تكبير گفتن براي نماز است.

ولي بعضي گفته‏اند: معنايش اين است كه نماز عيد قربان بخوان، و شتر هم قرباني كن، (چون كلمه نحر به معناي سر بريدن شتر به آن نحو خاص است، همچنان كه كلمه ذبح به معناي سر بريدن ساير حيوانات است).

بعضي ديگر گفته‏اند: معنايش اين است كه براي پروردگارت نماز بخوان، و وقتي سر از ركوع بر مي‏داري به طور كامل بايست.

بعضي ديگر معاني ديگري هم ذكر كرده‏اند.

ان شانئك هو الابتر كلمه: شاني‏ء به معناي دشمن خشمگين، و كلمه أبتر به معناي اجاق كور است، و اين كسي كه چنين زخم زباني به آن جناب زده بود عاصي بن وائل بوده.

بعضي گفته‏اند: مراد از ابتر منقطع از خير، و يا منقطع از قوم خويش است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات شان نزول نمي‏سازد.

 

بحث روايتي

در الدر المنثور است كه بخاري ابن جرير و حاكم از طريق ابي بشر از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: كوثر آن خيري است كه خداي تعالي به رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) داد.

ابو بشر مي‏گويد: به سعيد بن جبير گفتم جمعي از مردم معتقدند كه كوثر نام نهري در بهشت است.

سعيد گفت نهري هم كه در بهشت است يكي از خيرهايي است كه خداي تعالي به آن جناب ارزاني داشته.

و در همان كتاب آمده كه ابن ابي حاتم، حاكم، ابن مردويه، و بيهقي در كتاب سنن خود، از علي بن ابي طالب روايت كرده‏اند كه فرموده وقتي اين سوره بر رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) نازل شد، از جبرئيل پرسيد: اين نحيرة كه خداي عز و جل مرا بدان مامور فرموده چيست؟ گفت: منظور نحيرة نيست، بلكه خداي تعالي مامورت كرده وقتي مي‏خواهي احرام نماز ببندي دستهايت را بلند كني، هم در تكبيرة الاحرام و هم در هنگام ركوع رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگاني است كه در هفت آسمان هستند، و براي هر چيزي زينتي است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر تكبير است. و رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود: دست بلند كردن يكي از مظاهر استكانت و التماس است كه خداي تعالي (در مذمت كفار) فرموده: فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون - براي پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زاري.

مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته ثعلبي و واحدي اين روايت را در تفسيرهاي خود آورده‏اند.

و نيز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل كرده‏اند، كه معناي نحر بلند نمودن دو دست تا محاذي گودي زير گلو در هنگام نماز است.

و نيز در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابي جعفر روايت كرده كه در ذيل آيه فصل لربك گفته است: يعني نماز بخوان، و در معناي كلمه و انحر گفته: يعني دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تكبير افتتاح، بلند كن.

و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه فصل لربك و انحر گفته: خداي تعالي به رسول گراميش وحي فرستاد كه وقتي تكبير اول نماز را مي‏گويي دستها را تا برابر نحرت - گودي زير گلويت - بلند كن، اين است معناي نحر.

و در مجمع البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (عليه‏السلام‏) شنيدم كه در تفسير آيه فصل لربك و انحر مي‏فرمود: اين نحر عبارت است از بلند كردن دستهايت تا برابر صورت.

مؤلف: آنگاه مي‏گويد: عبد الله بن سنان هم مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز قريب به آن را جميل از آن جناب روايت كرده است.

و در الدر المنثور است كه ابن سعد و ابن عساكر از طريق كلبي از ابي صالح از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: بزرگترين فرزند رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) قاسم، سپس زينب، و آنگاه عبد الله، و پس از او ام كلثوم، و آنگاه فاطمه و در آخر رقيه بود، قاسم از دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در مكه از دنيا رفت، و بعد از او عبد الله از دنيا رفت، و عاصي بن وائل سهمي گفت: نسل او قطع شد، پس او أبتر و بي عقب است، درپاسخش خداي تعالي اين آيه را فرستاد كه خود عاصي بن وائل ابتر و بدون عقب است.

و در همان كتاب است كه زبير بن بكار و ابن عساكر، از جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده‏اند كه فرمود: قاسم پسر رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) در مكه از دنيا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) به عاصي بن وائل و پسرش عمرو برخورد، عاصي وقتي رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) را از دور ديد گفت: الآن زخم زباني به او مي‏زنم، همين كه آن جناب نزديك شد، گفت: چه خوب شد كه اجاقش كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد: ان شانئك هو الابتر.

و نيز در همان كتاب است كه ابن ابي حاتم از سدي روايت كرده كه گفت: قريش را رسم چنين بود كه وقتي فرزند ذكور كسي مي‏مرد مي‏گفتند: بتر فلان، و چون فرزند رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از دنيا رفت عاصي بن وائل گفت بتر يعني فرزند ذكورش مرد، و اين فرد (رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) از همه بيشتر بتر شد، (چون هيچ فرزند ذكور برايش نماند).

مؤلف: و در بعضي از تواريخ آمده كه شماتت كننده وليد بن مغيره بوده.

و در بعضي ديگر آمده كه ابوجهل بوده. و در بعضي ديگر آمده كه عقبة بن ابي معيط بوده.

و در بعضي آمده كه كعب بن اشرف بوده، ولي معتبر همان است كه مي‏گفت عاصي بن وائل بوده است.

مؤيد آن، روايتي است كه مرحوم طبرسي آن را در احتجاج از حسن بن علي (عليهماالسلام‏) نقل كرده كه آن جناب در حديثي كه روي سخنش در آن با عمرو بن العاصي است، فرموده: و تو در بستري مشترك متولد شدي (يعني مادرت هم با عاصي بن وائل هم بستر مي‏شده و هم با ديگران)، و وقتي متولد شدي عده‏اي از رجال قريش بر سر تو نزاع كردند، ابو سفيان بن حرب گفت اين پسر از نطفه من است.

وليد بن مغيره گفت: از من است.

عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن كلده، و عاصي بن وائل هر يك ادعا كردند كه از من است، تا آنكه از ميان همه آنان لئيم‏تر و بي حسب و نسب‏تر و خبيث‏تر و ستمكارتر و زناكارترشان عاصي بن وائل زورش بر سايرين چربيد و تو را به خود ملحق ساخت.

و نيز اين تو بودي كه براي بر شمردن افتخاراتت به خطبه ايستادي، و گفتي اين منم.

كه محمد را زخم زبان مي‏زنم، و عاصي بن وائل گفت: محمد مردي أبتر است، يعني اولاد ذكوري ندارد، اگر از دنيا برود نامش از صفحه روزگار محو مي‏شود، و خداي تعالي در پاسخش فرمود: ان شانئك هو الابتر - تا آخر حديث.

و در تفسير قمي در ذيل آيه انا اعطيناك الكوثر آمده كه كوثر نهري است در بهشت، كه خدا آن را به محمد (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) داده، تا عوض از پسرش ابراهيم باشد.

مؤلف: اين روايت علاوه بر اينكه مرسل است، يعني سندش ذكر نشده، و علاوه بر اينكه مضمر است، يعني تنها در آن آمده كه: فرمود و روشن نكرده كه كدام يك از ائمه فرموده، با ساير روايات معارض است، و تفسير كوثر به نهري در بهشت منافات ندارد كه كوثر به معناي خير كثير باشد، چون همانطور كه در خبر ابن جبير گذشت نهر بهشتي هم مصداقي از خير كثير است.

التماس دعا


دسته ها :
1393/8/6 22:37
X