معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 774861
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

چهل حدیث اخلاقی از امام رضا علیه السلام :


1- سه ویژگى برجسته مؤمن

لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.

2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى

« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».

پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.

3- نظافت

« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».

از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.

4- امین و امیننما

« لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».

امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.

5- مقام برادر بزرگتر

« أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».

برادر بزرگتر به منزله پدر است.

6- دوست و دشمن هر کس

« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».

دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.

7- نام بردن با احترام

« إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه ».

چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.

8- بدى قیل و قال

« إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ ».

به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.

9- ویژگیهاى دهگانه عاقل

« لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.

10- نشانه سِفله

« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ کانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ ».

از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله کیست؟فرمود: آن که چیزى دارد که از [یاد] خدا بازش دارد.

11- ایمان، تقوا و یقین

« إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ ».

ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.

12- میهمانى ازدواج

« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ ».

اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنّت است.

13- صله رحم با کمترین چیز

« صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه ».

پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.

14- سلاح پیامبران

« عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ

فضیلت یاقوت و زبرجد و زمرد



در حدیث معتبر از حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام منقول است: انگشتر یاقوت در دست کنید که پریشانی را زایل میکند.

از امام جعفر صادقعلیه السلام مروی است: سنّت است انگشتر یاقوت در دست داشتن. از امام موسی کاظمعلیه السلام منقول است:

انگشتر زمرّد در دست کردن موجب آسانی است که در آن هیچ دشواری نباشد. در حدیث دیگر از امام رضاعلیه السلام به همین

لفظ وارد شده است، امّا به لفظ زبرجد. و فرمود: انگشتر زمرد در دست داشتن، فقر را به توانگری بدل میکند. و فرمود: هرکه

انگشتری یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود.

 الإمامُ الرِّضا علیه  السلام  : 

 أوَّلُ عِبادَةِ اللّه ِ مَعرِفتُهُ، وأصلُ مَعرِفةِ اللّه ِ جلَّ اسمُهُ تَوحیدُهُ ، ونِظامُ تَوحیدِهِ نَفیُ التَّحدیدِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ العُقولِ أنَّ کلَّ مَحدودٍ مَخلوقٌ . 

 الأمالی للطوسی : 22/28 .  

  امام رضا علیه  السلام  : 

 نخستین گام در بندگى خدا شناخت اوست و پایه شناخت خداوند بلند نام، یگانه دانستن اوست و نظام توحیدش نفى حدّ و حدود از اوست؛ زیرا خردها بر این گواهى مى دهند که هر موجود محدودى مخلوق است. 

 الإمامُ الرّضا علیه  السلام  : 

 لَمّا لَم یَخفَ عَلَیهِ خافِیَةٌ مِن  أثَرِ الذَّرَّةِ السَّوداءِ ، عَلَى الصَّخرَةِ الصَّمّاءِ ، فی اللَّیلَةِ الظَّلماءِ ، تَحتَ الثَّرى وبحار الأنوار ، قُلنا : بَصیرٌ . 

 التوحید : 65/18 .  

  امام رضا علیه  السلام  : 

 از آن جا که هیچ امر پنهانى حتّى همچون ردپاى مورى سیاه بر روى خرسنگى تیره در شبى تار در زیر زمین و دریاها بر او پوشیده نیست، مى گوییم: او بیناست. 

 الإمامُ الرِّضا علیه  السلام  : 

 مَن لَقِیَ فقیرا مُسلِما فَسَلَّمَ علَیهِ خِلافَ سَلامِهِ علَى الغَنیِّ ، لَقِیَ اللّه َ عَزَّوجلَّ یَومَ القِیامَةِ وهُو علَیهِ غَضبانُ . 

 الأمالی للصدوق : 527/714.  

  امام رضا علیه  السلام  : 

 هر کس با مسلمانى فقیر رو به رو شود و به او سلامى متفاوت با سلامى کند که به ثروتمند مى کند، روز قیامت خداوند عز و جل را دیدار کند در حالى که خدا از او در خشم است. 

ده فرمان علی بن موسی الرضا علیه السلام


💚 فرمان اول:

 در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند. 


💛فرمان دوم: 

تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است. 


💙فرمان سوم:

 در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است. 


❤فرمان چهارم:

 به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.

  

 💜فرمان پنجم: 

در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.


💛 فرمان ششم: 

به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم. 


💙فرمان هفتم:

 بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند. 


💜فرمان هشتم: 

حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.


❤ فرمان نهم:

 ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.


💚 فرمان دهم: 

بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا

🎓 شرح شفا گرفتن مسیحی از امام رضا علیه السلام به همراه پیامی از حضرتش:


قالَ الإمام علی بن موسی الرّضا علیه السلام : اَوَّلُ ما یُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیْهِ، الصَّلاةُ، فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها.


امام رضا علیه السلام فرمودند: اوّلین عملى که از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.

📚؛مستدرک الوسائل : ج 3، ص 25، ح 4.






در آن صحن قدیمی حرم، روبروی پنجره فولاد

یکی جامعه می خواند

یکی رفت یکی ماند،   

که یک دفعه زنی داد زد آنجا! 

و سَر سَر شد و پا پا ...

زنی چادر مشکی به سرش بود 

و دستی به روی پنجره دستی کمرش بود 

کنار قد و بالای جوانی که گمانم پسرش بود 

فقط خیره به اطراف به آن دور و برش بود ...   

لبی حرف نمی زد! ولی از سر و وضعش 

به یقین بود مشخص 

که از شهر دگر آمده مشهد 

و با ناخن گریه همه ی پلک نگاهش شده رَد رَد 

نگاهش متغیر شده و رفت به سمت سر گنبد 

و ناگاه صدا زد:   

خدایا پسرم... وای خدایا پسرم...   

ناقص و بیمار و فلج بود تمام بدنش 

ناقص و کج بود گمانم که شفا یافت، 

و این کارِ همین حضرت ثامن، 

همین روح حُجَج بود ...   

چه آقای کریمی، 

خدایا چه طبیبی، 

نفرمود برو اهل صلیبی 

نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی و فرزند مسیحی 

مرا نیز شفا داد... 

چه آقای نجیبی   

عجب حال و هوایی، 

عجب صحن و سرایی، 

که هر کس به طریقی شده مشغول گدایی   

یکی مثل کبوتر پی دانه، یکی مثل گیاهی، 

و در این مزرعه دنبال جوانه یکی داد زد آقا 

که برای خودتان آمدم اینجا: 

که " مقصود تویی، کعبه و بت خانه بهانه "

 و من نیز خلاصه 

به صدا آمدم و داد زدم: یاضامن آهو..!

🎓 شرح شفا گرفتن مسیحی از امام رضا علیه السلام به همراه پیامی از حضرتش:


قالَ الإمام علی بن موسی الرّضا علیه السلام : اَوَّلُ ما یُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَیْهِ، الصَّلاةُ، فَإنْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها.


امام رضا علیه السلام فرمودند: اوّلین عملى که از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.

📚؛مستدرک الوسائل : ج 3، ص 25، ح 4.






در آن صحن قدیمی حرم، روبروی پنجره فولاد

یکی جامعه می خواند

یکی رفت یکی ماند،   

که یک دفعه زنی داد زد آنجا! 

و سَر سَر شد و پا پا ...

زنی چادر مشکی به سرش بود 

و دستی به روی پنجره دستی کمرش بود 

کنار قد و بالای جوانی که گمانم پسرش بود 

فقط خیره به اطراف به آن دور و برش بود ...   

لبی حرف نمی زد! ولی از سر و وضعش 

به یقین بود مشخص 

که از شهر دگر آمده مشهد 

و با ناخن گریه همه ی پلک نگاهش شده رَد رَد 

نگاهش متغیر شده و رفت به سمت سر گنبد 

و ناگاه صدا زد:   

خدایا پسرم... وای خدایا پسرم...   

ناقص و بیمار و فلج بود تمام بدنش 

ناقص و کج بود گمانم که شفا یافت، 

و این کارِ همین حضرت ثامن، 

همین روح حُجَج بود ...   

چه آقای کریمی، 

خدایا چه طبیبی، 

نفرمود برو اهل صلیبی 

نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی و فرزند مسیحی 

مرا نیز شفا داد... 

چه آقای نجیبی   

عجب حال و هوایی، 

عجب صحن و سرایی، 

که هر کس به طریقی شده مشغول گدایی   

یکی مثل کبوتر پی دانه، یکی مثل گیاهی، 

و در این مزرعه دنبال جوانه یکی داد زد آقا 

که برای خودتان آمدم اینجا: 

که " مقصود تویی، کعبه و بت خانه بهانه "

 و من نیز خلاصه 

به صدا آمدم و داد زدم: یاضامن آهو..!

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی و علی جدک المظلوم الشهید...

چراغ‌ها را خاموش کرده‌اند. مجلس حال و هوا‌ی عجیبی پیدا کرده‌ است. روضه‌خوان امشب انگار دلش را کناری جا گذاشته ‌است.

پراکنده می‌خواند. روضه از دستش در رفته است. هر کار می‌کند آخرش گریزی می‌شود به کربلا.

دوباره شروع می‌کند. روضه می‌خواند: «از قصر مأمون تا حجره‌اش چند بار زمین می‌خورد.»

خیلی هم که تلاش کند مردم یاد کوچه نیفتند؛ بافاصله‌ی بین تل و گودال که زینب می‌آمد چه کند؟

دوباره از اول شروع می‌کند: «زهر اثر کرده‌ است؛ پدر خوابیده و پسر بر بالین او حاضر شده‌ است؛ پسر سر پدر را بر زانو نهاده است.»

هیئت به ‌هم می‌ریزد. پیرمردی از وسط مجلس بلند می‌شود. دستانش را بالا گرفته بدون بلندگو فریاد می‌زند: «جوانان بنی هاشم بیایید....»

هرکسی برای خودش گوشه‌ای زبان گرفته ‌است.

روضه‌خوان ماجرا را فهمیده است این بار از آخر شروع می‌کند:

«یابن‌شبیب‌ان‌کنت‌باکیاًلشیٍ‌فأبک‌للحسین....» ۱

هیئت غوغایی شده است. همه منتظر همین مرثیه بوده‌اند.

هیئت بین‌الحرمینی شده ‌است از طوس تا کربلا!


پی‌نوشت۱. بخشی از حدیث امام رضا ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ به ریان بن شبیب که فرمودند :« ای پسر شبیب اگر گریه می‌کنی برای حسین بن علی بن ابی‌طالب ـ‌علیهماالسلام‌ـ‌ گریه کن...» وسائل‌الشیعه ج۱۳ص۵

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی و علی جدک المظلوم الشهید...

چراغ‌ها را خاموش کرده‌اند. مجلس حال و هوا‌ی عجیبی پیدا کرده‌ است. روضه‌خوان امشب انگار دلش را کناری جا گذاشته ‌است.

پراکنده می‌خواند. روضه از دستش در رفته است. هر کار می‌کند آخرش گریزی می‌شود به کربلا.

دوباره شروع می‌کند. روضه می‌خواند: «از قصر مأمون تا حجره‌اش چند بار زمین می‌خورد.»

خیلی هم که تلاش کند مردم یاد کوچه نیفتند؛ بافاصله‌ی بین تل و گودال که زینب می‌آمد چه کند؟

دوباره از اول شروع می‌کند: «زهر اثر کرده‌ است؛ پدر خوابیده و پسر بر بالین او حاضر شده‌ است؛ پسر سر پدر را بر زانو نهاده است.»

هیئت به ‌هم می‌ریزد. پیرمردی از وسط مجلس بلند می‌شود. دستانش را بالا گرفته بدون بلندگو فریاد می‌زند: «جوانان بنی هاشم بیایید....»

هرکسی برای خودش گوشه‌ای زبان گرفته ‌است.

روضه‌خوان ماجرا را فهمیده است این بار از آخر شروع می‌کند:

«یابن‌شبیب‌ان‌کنت‌باکیاًلشیٍ‌فأبک‌للحسین....» ۱

هیئت غوغایی شده است. همه منتظر همین مرثیه بوده‌اند.

هیئت بین‌الحرمینی شده ‌است از طوس تا کربلا!


پی‌نوشت۱. بخشی از حدیث امام رضا ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ به ریان بن شبیب که فرمودند :« ای پسر شبیب اگر گریه می‌کنی برای حسین بن علی بن ابی‌طالب ـ‌علیهماالسلام‌ـ‌ گریه کن...» وسائل‌الشیعه ج۱۳ص۵

X