زن
و
مسائل قضایی و سیاسی
(شهادت ، قضاوت، افتاء ، سیاست)811
بخش سوم : زن و سیاست
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
کتاب حاضر تنظیم شده پنج جلسه بحث و انتقاد انجمن اسلامی پزشکان تحت عنوان « زن و مسائل قضایی و سیاسی است » که در اواخر سال 1345 و اوایل سال 1346 هجری شمسی توسط استاد آیت الله مطهری ایراد شده است در این کتاب درباره زن و چهار مسئله شهادت ، افتاء و سیاست بحث شده است .
زن و شهادت :
در مسائل قضایی دو مطلب است که نظر زن و مرد باید مورد توجه قرار بگیرد : یکی موضوع شهادت زن است که از نظر اسلام با شهادت مرد در سه جهت فرق دارد قضاوت است که لا اقل در فقه شعه زن نمی تواند قاضی شود .
در فقه شافعی بر همین نظر است ولی فقه حنفی این جور نیست ابو حنیفه می گوید زن می تواند قاضی شود .
محمد بن جریر طبری معروف که تاریخ معروف است : در فقه طبری زن می تواند قاضی باشد مطلقا هیچ اختصاص و تخصیصی هم ندارد .
شهادت زن
در مورد شهادت زن دو مطلب است : یکی همان چیزی که خیلی معروف است که هرجا دو مرد برای شهادت لازم است به جای آن، چهار زن لازم است . و اگر احیا نا در موردی یک مرد باشد و شاهد ملّفق از زن و مرد باشد .یک مرد باید باشد و دو زن در بسیاری از موارد هم اصلاً شهادت زن قبول نیست .
در آیه 282 سوره بقره : «یا ایها الذین امنو اذا تداینتهم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه » حتما باید مرد باشند؟
ای اهل ایمان !هر وقت با یکدیگر معامله ای انجام دادید و دینی به ذمه یکی از دو نفر تا یک مدت معین باقی ماند این را حتما بنویسید ثبت کنند ننوشته از قضیه نگذرید تا اینجا با « ما نحن فیه » ارتباط ندارد ، عمده اش اینجاست : و استشهد و اشهدین من رجالکم»جستجو کنید دو شاهد از مردان خودتان . حالا حتما باید مرد باشند؟
اگر آن دو شاهد هردو شان مرد نیستند یک مرد و دو زن اما این شاهد ها ، اعم از مرد یا زن ، از کسانی باشند که مرّضی و پسندیده هستند .
«ان تضل احدیهما فتذکر احدیهما الاخری» : یک نکته سر همین جمله است . این جمله تعبیری است یرای اینکه چرا دو زن باید باشند؛ حالا یک زن باشد چطور ؟ می فرماید: برای اینکه اگر یکی از دو زن در مطلب گم شد.دیگری به یادش بیاورد ؛ دو تایی به اصطلاح ذهنهایشان را روی هم قرار دهند وآن دیگری به یاد آن اولی بیاورد.
چرا دو زن به جای یک مرد ؟
فرضیه اول : نقص عقل زن :
اسلام چون زن را ناقص العقل می داند می گوید شهادت دو زن برابر است با شهادت یک مرد که چیزی هم این جا اضافه می شود وآن این است : عقل جوهر انسانیت و ما به الامتیاز انسان از غیر انسان است.
پس موجودی که از لحاظ این جوهره و این ما به الامتیاز نصف موجود دیگر باشد آن موجود نصف انسان است.
وقتی که انسانیت انسان به عقل باشدن و این جا از لحاظ شهادت ، عقل زن مساوی با نیم عقل مرد شناخته شده است: پس از نظر اسلام انسانیت زن مساوی است با نیمی از انسانیت مرد این حرفی است که اغلب در این کتابها می نویسند.
باب شهادت به چیزی که ارتباط ندارد عقل است . شهادت به معقول جایز نیست . شهادت ، شهادت به محسوس است .اصلا در باب شهادتها به طور کلی شهادت در مورد محسوسات است که کسی بگوید من فلا ن جریان را دیدم یا فلان جریان را شنیدم
معقولات مربوط به معلومات است .
در مسئله دو زن به جای یک مرد در باب شهادت به پای این حساب گذاشت که عقل زن ضعیف تر است ،چون شهادت اصلاً با عقل کار ندارد . چیزی نیست که بخواهد حل و فصلش با عقل باشد .
فرضیه دوم : تقوا و عدالت زن نصف مرد است :
شاهد باید عادل باشد عدالتی که در این جا می گوییم همان تقوای مذهبی است . شاهد باید دارای ملکه تقوا باشد که به موجب آن از گناهان کبیره و اصرار به صغیره اجتناب می کند.
آیا می توان گفت که تقوای دو زن برابر است با تقوای یک نرد و عدالت دو زن برابر با عدالت یک مرد.
.عدالت در مسائلی چون امامت جماعت مرد نمی تواند به زن اقتدا کند ولی مسلم آن مربوط به عدالت زن نیست و لهذا زنهای دیگر می توانند یه یک زن اقتدا کنند.
این یک فرضیه و احتمالی است اما آنچه که خود قرآن تعبیر کرده است خلاف این است .
فرضیه سوم : به حفظ و ضبط ارتباط دارد .
در شهادت ، « احساس شرط است شاهد باید احساس کرده باشد عدالت برای شاهد شرط است .
شاهد باید ضبّاط باشد. شاهد نباید نسیان و فراموشی زیاد داشته باشد . فقها در باب خبر واحد که در فقه حجت است قید می کنند.
راوی علاوه بر اینکه باید عادل باشد ، باید ضبّاط باشد. اگر روای یک آدم عادل مسلم العداله ای هم هست ولی ضبطش خیلی خوب نیست ، زیاد فراموش می کند ، می گویند قولش معتبر نیست .
حال سوال اینجاست آیا می توان گفت که ضبط زن از ضبط مرد کمتر است ؟ اگر این را بگوییم باز دو توجیه می شود کرد: یکی اینکه که به طور کلی حفظ و ضبط زن از مرد کمتر آیا علم این را از ما قبول می کند یا نه ، در مسائل این گونه که می خواهد شهادت بدهد، حفظ و ضبطش کمتر است ؟ یعنی انسان به هر موضوعی که زیاد توجه دارد موضوعاتی که مورد علاقه اش است ، درآن موضوعات حفظ و ثبت اش خوب است و برعکس .
مسائلی که در مورد شهادت واقع می شود مسائلی است که از حدود کارهای زن خارج است،کارهای بیرونی است .
البته اسلام آن زنی را می گوید که طبق دستور خود اسلام عمل می کند که اشتغال و سرگرمی اش بیشتر به کارهای داخلی و بچه داری و تربیت دو فرزند و شوهرداری و خانه داری این جور چیزهاست .
آیه قرآن هم تکیه اش روی موضوع حفظ و ضبط است .
نه تکیه اش روی عقل است و نه روی ایمان و عدالت یک احتمال البته مطلب دیگر در باب شهادت هست وآن این است شهادت و قضاوت هر دو از مسائلی هستند که با احساسات انسان زیاد سرو کار دارند .
از لحاظ غرایز ، مشابهات زیادی میان زن و مرد هست ولی از لحاظ عواطف تفاوت از زمین تا آسمان است عواطف زن در مسائل خانوادگی از مرد قویتر است ، تاثرش سریعتر است ، زودتر به قلیان می آید .
این یک فرضیه احتمالی است اما آنچه که خود قرآن تعبیر کرده است خلاف این است .
عدالت برای شاهد شرط است .
باب شهاد و قضاوت با احساسات سرو کار دارد .زن در یک موردی که باید شهادت بدهد حقیقت یک جور حکم کند ولی احساساتش جور دیگری حکم کند؛ولی احساساتش جور دیگری حکم کند: مثلا یک التماس و یک خواهش کسی که شهادت علیه او تمام می شود کافی است که روح تو را منقلب کند این مربوط به ضعف علت وایمان و عدالت نیست بلکه مربوط به احساساتی بودن است .
این در میان مردان هم است مواردی که شهادت زن قبول نیست یکی رویت هلال یکی دیگر طلاق است در طلاق عدلین باید شهادت دهند یعنی صیغه طلاق باید در حضور دو عادل جاری شود باید مرد باشند.
اموری که موجب اجرای حد می شود شهادت به شرب خمر و اعمال خلاف عفت شهادت به سرقت
مواردی که شهادت زن و مرد باهم قبول است:
شهادت مرتبط به نکاح است بعضی می گویند اگر یک مرد و دو زن شهادت بدهند کافی است و بعضی ها نیز گفتند اگر یک زن هم شهادت بدهد کافی است .
مواردی که شهادت زن به تنهای کافی است :
در خصوص مسائل مالی ، به طور کلی دیون فقها تسریع کرده اند به هر شکلی که مالی از کسی بر عهده و به ضمه کسی باشد در این جا شهادت زن قبول است خواه مردی باشد یا نه.
شهادت به ولادت طفل حی ،مثل بکارت ، عادت ماهانه زن مسائلی که مربوط به خود زن است در این مسائل شهادت زن کافی است .
.