معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 769987
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید :

« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛


 حسین جان !

ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.

وقتی اینگونه آرزو می کند، می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.

او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:

 شیخ رجبعلی !

روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ ولی هیچ کدام جا خالی نکردند

و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند، دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.

 مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟

کتاب طوبای کربلا...صفحه 141

آیت الله العظمی بهجت (ره)

1393/11/9 2:4

شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید :

« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛


 حسین جان !

ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.

وقتی اینگونه آرزو می کند، می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.

او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:

 شیخ رجبعلی !

روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ ولی هیچ کدام جا خالی نکردند

و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند، دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.

 مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟

کتاب طوبای کربلا...صفحه 141

آیت الله العظمی بهجت (ره)

1393/11/9 2:3

🌿🌿🌿🌿



صحبت های  حاج آقا ماندگاری در برنامه سمت خدا:

اگر تمام دنیا مارا تحریم کنند باز خدا را داریم

اما اگر خدا تحریممان کند از دست هیچکس کاری ساخته نیست.

بزرگترین تحریم بشریت

بدست خدا انجام شده

خداوند

مهدی(عج) را

بر ما

تحریم کرده است...

چون قدرشناسِ

11 مهدیِ اول

نبودیم.

🍃🍃🍃🍃🍃

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/8 0:59

حجة الاسلام شفتى

((این سید بزرگوار پیوسته مراقب بارى تعالى بود و چیزى او را از حالت حضور و مراقبت باز نمى داشت ، گوشه هاى چشم او از کثرت گریه کردن در مقام تهجّد مجروح شده بود.

یکى از نزدیکان این بزرگوار گفته است : با آن مرحوم به یکى از روستاها رفتیم ، شب را در راه گذراندیم . سیّد به من فرمود: نمى خوابى ؟ من رفتم که بخوابم ، چون سیّد گمان کرد که من خوابیدم برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم دیدم بندهاى دوش و اعضایش مى لرزید به طورى که کلمات نماز را از شدت حرکت فکّین و اعضا مکرّر مى نمود تا آن را صحیح ادا کند.

گویند از شدّت حضور قلبى که در پیشگاه خداوند داشت ، بندهاى دوشش ‍ مى لرزید و به محض این که مجلس از مردم خلوت مى شد، اشکش جارى مى گشت ، جارى شدن اشک او مقارن بیرون رفتن آخرین فرد مجلس ‍ بود.

محدّث قمى مى نویسد: در عبادت و دعا و مناجات با قاضى الحاجات و نوافل و اوراد، حکایات بسیار از آن جناب نقل شده است .))(40)

مرحوم تنکابنى مى گوید: این بزرگوار از نیمه شب تا صبح ، به گریه و زارى و تضرّع اشتغال داشت و در صحن کتابخانه اش ، مانند دیوانگان مى گردید و دعا و مناجات مى خواند و بر سر و سینه مى زد تا صبح ، و چنان صداى گریه او بلند بود که اگر همسایه ها بیدار مى شدند و مى شنیدند. بالا خره ، از کثرت گریه و زارى ، در اواخر عمر به بیمارى ((باد فتق )) مبتلا شده بود و پزشکان هر چه معالجه کردند سودى نبخشید.

بناچار، سید را از گریه منع کردند و گفتند: گریستن بر تو حرام است ؛ زیرا، موجب افزایش باد فتق مى شود. و هنگامى که سیّد به مسجد مى رفت تا وقتى که در مجلس حضور داشت ذاکرین منبر نمى رفتند و اگر اتفاقاً در حضور او ذاکرى بالاى منبر مى رفت او بر نمى خاست و باز گریه مى کرد.

مرحوم تنکابنى ، درباره فرزند حجة الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سید اسداللّه نیز چنین مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جایى خلوت به دعا و مناجات و گریه و عبادت و نماز اشتغال دارد و در گریستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نیست

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/8 0:36

توصیه های اخلاقی آیت الله بهجت:


✅ تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،می نشینی بگو یا صاحب الزمان،برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،


✅ صبح که از خواب بیدار می شوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن، 


✅ شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.


✅ شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی و خود


✅ امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند".

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/7 0:57

دستورالعمل بسیار جالب و زیبای علامه حسن زاده آملی


💫💫💫💫💫💫💫

1-اهم مراقبات این است که انسان واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد.

💫💫💫💫💫💫💫

آن لقمه نانی را که به دهان می گذارد، اگر از روی حساب نباشد هرزه خوار می شود و انسان هرزه خوار هرزه گو می گردد.

آن دهانی که وارداتش آلوده است صادراتش هم آلوده است.

💫💫💫💫💫💫💫

2-دهان باب الله است!

صادرات و وارداتش را کنترل کنید. دهان گوش جان است، سعی کنید چانه تان را عقل بچرخاند.

💫💫💫💫💫💫💫

3-اگر امر به معروف هم می‌خواهی بکنی خیلی آهسته ، مثل آینه باش ...آینه داد نمی‌زند : یقه‌ات بد است !

وقتی روبروی آینه می‌ایستی ، جیغ نمی‌کشد : چرا موی سرت اینجوری است ؟!

خیلی سکوت محض است ...

آهسته هیچکس خبردار نیست جز تو و آینه ...

💫💫💫💫💫💫💫

4-هراندازه که حقیقت قرآن در متن جانت پیاده شد؛ به همان اندازه حضرت بقیة الله در وجودت ظهورکرده که ظهورحضرت درجمجمه هاست اگرچه بعضیها فقط انتظار فرج از جمعه ها دارند.

💫💫💫💫💫💫💫

5-در شگفتم از آدمی که در غربت یاد وطن اوراشکفته می کند، ولی یاد آخرت در دنیا وی را محزون.

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/7 0:42

بسم الله الرحمن الرحیم 


المطالب السلوکیه 

               ص۱۹

      مطلب هفتم :

مراعات حقوق مردم 


سالک در شیونات ، امور و روابط دو طرفه ی روزانه اش با مردم که درزندگی فردی و اجتماعی او وجود دارد ، بسیار با حق الناس  

برخورد می کند  ۰ 


این مربوط است به زن ، بچه ، پدر ،مادر  ، همسایگان ، دوستان ، نزدیکان وتمام افراد  دور و نزدیک ۰

پس بر سالک واجب است که حق هر صاحب  حقی را ادا کند و در ان حقوق اجحاف نکند ۰


وراه عدل را نسبت به دیگران در پیش بگیرد ، چرا که سبب سستی و بی حالی در سیر و سلوک همین اجحاف است  و سالک نمی داند که از 

کجاست ۰


فلذا سالک ناچار است که به طور کلی از ازار دیگران و کوتاهی در حق ایشان  _ولو بقدر ناچیز _ پرهیز نماید  و لازم است که ظاهر وباطن را با هم وفق دهد و به مقدار بند انگشتی از شرع مقدس تجاوز نکند ، ۰


چرا که در این صورت از چشم  خدا خواهد افتاد وخودش نخواهد فهمید  ،

مگر بعد از گذشت تمام 

فرصت ها)

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/7 0:37

اما نفی خواطر ...


عبارت است از تسخیر قلب وحکومت بر آن تا سخنی نگوید وعملی انجام ندهد و تصور و خطره ای براو وارد نشود ، مگر به اذن و اختیار صاحب آن،وتحصیل این حال بسی دشوار است ولهذا گفته اند که نفی خواطر ازاعظم مطهرات سر است ...


سالک ازهرچه برای او خاطره می آورد،بگریزد، علامه طهرانی می فرمود سفر بخصوص در آغاز سلوک برای سالک ضرردارد،زیرا خاطره می آورد. 


عزیزی ازشاگردان مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی ازایشان نقل کردکه روزی با مرحوم قاضی درکوچه های نجف می رفتیم.کودکی سنگی برتیرآهن نصب شده درکوچه زد وصدایی برخاست. مرحوم قاضی برگشتند و خطاب به شاگردان همراهشان فرمودند: "حتی همین قدرصدا درایجاد خاطره نقش دارد وبه سلوک ضرر می رساند."


خواندن رمان های بی محتوا،دیدن فیلم ها ونمایشنامه های غیرمذهبی که أثر ناروایی برروان آدمی میگذارد،سفرهای غیر ضروری،جلسات ونشستهای دوستانه لغو،آموختن دانش هایی که نه برای دین مفیداست ونه برای دنیا،گشتن درسایتهای اینترنتی بدون هدف تعریف شده عقلایی و...جزایجاد خاطره وصدچندان مشکل ترساختن عمل نفی خواطر نتیجه ای به دنبال ندارد .


📗سیروسلوک -آیت الله رضائی طهرانی - ص 539به بعد

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/7 0:36

🍀🌴قسمت دوم از شرح مطلب چهارم(المطالب السلوکیه)🌴🍀


منظور از خلوت ، خلوت دل و قلب است.اگر ما در ظاهر هم خلوت می خواهیم به خاطر خلوت دل است.یعنی اگر می گویند شما دور خودت را شلوغ نکن،خیلی خودت را مشغول دنیا و خانواده و رفیق و مسائل ظاهری نکن،به خاطر این است که در دل خلوتی پیدا شود و قوت انسی با خدا در دل ایجاد گردد.وقتی این قوت انس در دل به وجود آمد، دیگر نشستن با اهل غفلت و اهل معصیت هم در دل او تاثیری ندارد،در حالی که او بر روی اهل غفلت می تواند اثر گذار باشد،زیرا دل مملو از خلوت الهی است.مملو از  محبت و مناجات با خداست.

(وضعیت من نسبت به استاد اینگونه بود ؛گاهی که یک مقدار نزدیک ایشان می نشستم،عینا ایشان را مثل شعله ای از آتش می دیدم که این حرارت ایشان در من منتقل شده است.در ظاهر ایشان هیچ حرارتی نبود،وقتی از کوچه و خیابان عبور می کردند، ایشان را فردی خیلی معمولی و ساده و عادی می دیدند-لباس ایشان هم شبیه خدام حرم عتبات عالیات در آن زمان بود-اما خواص ایشان را خوب می شناختند،که در میان این ظاهر آرام ،قلبی پر از غوغا و دلی پر از اذکار و محبت الهی بود.

اگر کسی کنار ایشان می نشست،این حرارت را از خود به او انتقال می دادند.)

سالک باید نفس خود را به خلوت وتنهایی و وحدت، عادت دهد ،تا اینکه انس به خدا و انس به عوالم غیب و موجودات نامرئی در او ایجاد شود.

همانطور که در قرآن کریم آمده است که ایمان به خدا، ایمان به رسولان الهی و به ملائکه الله،ایمان به دستورات تشریعی خداوند،ایمان به مبدا و معاد،همه جزء ایمان و اعتقادات قلبی یک مسلمان است که همه از امور غیبی است.

مثلا مسائل معادی که هنوز پیش نیامده است و خود آن ذات وحدانیت مقدس،هر چند که ظهور دارد،برای کسی قابل درک و لمس نیست.

البته ما نمی توانیم کنه ذات را تحلیل کنیم،ولی این تجلیات و آثار ذات را، شخصی می تواند دریافت کند که روحش شفاف شده و سنخیت پیدا کرده باشد.

تا وقتی این سنخیت پیدا نشده،چطور می تواند با عالم غیب ارتباط پیدا کند و نسبت به آنچه که از مغیبات در قرآن کریم آمده،ایمان روحی و باطنی پیدا کند؟

پس سنخیت شرط است و این سنخیت در اثر تنهایی و خلوت و تفکر در امور غیبی ایجاد  می شود.هر چه قدر روح ما شفاف شود وتجرد پیدا کند، به همان مقدار می توانیم به مجردات پی ببریم.

ادامه دارد.

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/1 0:46

رساله"لُبّ‌اللُباب"

پست[۱۳]


🌳مشاهده سالک اسماء و صفات ذات حق را


از این مرحله که مى‏گذرد(منظوردیدن سالک حقیقت خود را) ، سالک سعادتمند، در اثر اهتمام در امر مراقبه به تناسب همان عوالم علوى و به مقتضیات آن منازل و مراحل، موفّق مى‏گردد که صفات بارى تعالى را مشاهده نماید و یا اسماء ذات مقدّسه او را به نحو کلّیّت دریابد. چه بسا در این موقع سالک ناگهان متوجّه مى‏گردد که تمام موجودات جهان یک واحد علم است، و یا غیر از یک قدرت واحده ابدا قدرتى نیست، این در مرحله شهود صفات است. و امّا در مرحله شهود اسماء که از این نیز برتر است سالک ملاحظه مى‏کند که در تمام عوالم، عالم یکى است، و قادر یکى است، و حىّ یکى است. و این مرحله از مرحله ادراک صفات که در مرتبه قلب پیدا مى‏شود اشرف و

اکمل است 

 (لانّ السّالک یصبح و لا یرى قادرا و لا عالما و لا حیّا سوى الله تعالى ).

دسته ها : علما و عارفان
1393/11/1 0:46

بسم الله الرحمن الرحیم

رساله لقاء الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی؛ مقدمه مولف، قسمت پنجم


و در کتب ((اصول کافى )) و ((توحید))صدوق که از جمله کتاب هاى معتبره شیعه است ، روایت کرده اند از حضرت صادق (علیه السلام )؛

قال :

ان الله خلق اسما بالحروف غیر مصوت ، و باللفظ غیر منطق ، و بالشخص ‍ غیر مجسد، و بالتشبیه غیر موصوف ، و باللون غیر مصبوغ ، منفى عنه الاءقطار، مبعد، عنه الحدود، و محجوب عنه حس کل متوهم ، مستتر غیر مستور.

فجعله کلمه تامه على اءربعه اءجزاء معا؛ لیس منها واحد قبل الاءخر.


فاءظهر منها ثلاثه اءسماء لفاقه الخلق الیها، و حجب منها واحدا، و هو الاسم المکنون المخزون . بهذه الاءسماء التى ظهرت ، فالظاهر منها هو الله تعالى .


و سخر سبحانه لکل اسم من هذه الاءسماء اءربعه اءرکان ؛ فذلک اثنا عشر رکنا. 


ثم خلق لکن رکن ثلاثین اسما، فعلا منسوبا الیها. فهو الرحمن ، الرحیم ، الملک ، القدوس ، الخالق ، البارى ء، المصور، الحى ، القیوم ، لا تاءخذه سنه و لا نوم ، العلیم ، الخبیر، السمیع ، البصیر، الحکیم ، العزیز، الجبار، المتکبر، العلى ، العظیم ، المقتدر، القادر، السلام ، المؤ من ، المهیمن ، المنشى ء، البدیع ، الرفیع ، الجلیل ، الکریم ، الرازق ، المحیى ، الممیت ، الباعث ، الوارث .


فهذه الاءسماء و ما کان من الاءسماء الحسنى حتى یتم ثلاث ماءه و ستین اسما؛ فهى نسبه لهذه الاءسماء الثلاثه و هذه الاءسماء الثلاثه اءرکان و حجب الاسم الواحد المکنون المخزون بهذه الاءسماء الثلاثه .


و ذلک قوله تعالى : قل ادعوا الله اءو ادعوا الرحمن اءیاما تدعوا فله الاءسماء الحسنى .


((خداوند اسمى را آفرید که با حروف صدا نمى داد، و با لفظ گویا نبود، و با پیکر داراى جسد نبود، و با تشبیه در وصف نمى گنجید، و با رنگ ، رنگ آمیزى نشده بود. اقطار و اکناف جهان هستى از او طرف و نفى گردیده بود، حدود و ثغور آن از او دور شده بود، حس هر شخص توهم کننده اى از ادراک وى محجوب بود. پنهان بود بدون آنکه پنهان شده باشد.


پس خداوند آن را کلمه تامه اى بر چهار قسمت با هم قرار داد؛ بدون آنکه یکى از آنها پیش از دیگرى بوده باشد.


پس از آن اسماء، سه اسم را به جهت نیازمندى خلائق بدان ظاهر کرد؛ و یکى از آن اسماء را پنهان و مستور نمود و آن است اسم پوشیده شده و سر به مهر گرفته شده و به واسطه این سه اسمى که ظاهر گردیده شده است ؛ بنابراین ، ظاهر، عبارت مى باشد از الله تبارک و تعالى .


پس خداوند سبحانه براى هر یک از این اسماء ثلاثه ، چهار عدد پایه را مسخر و رام آنها نمود؛ بناء على هذا به دوازده پایه بالغ آمد و پس از آن آفرید براى هر پایه اى از این پایه هاى دوازده گانه ، سى عدد اسم و بنابراین ، آن اسم به نحو تصاعدى بالا رفت (تا رسید به سیصد و شصت اسم فرعى ) که منسوب هستند به آن سه اسم اصلى .

لهذا آن اسماء فرعى عبارتند از: رحمن ، رحیم ، ملک ، قدوس ، خالق ، بارى ء، مصور، حى ، قیوم ، لا تاءخذه سنه ولا نوم ، علیم ، خبیر، سمیع ، بصیر، حکیم ، عزیز، جبار، متکبر، على ، عظیم ، مقتدر، قادر، سلام ، مؤ من ، مهیمن ، منشى ء، بدیع ، رفیع جلیل ، کریم ، رازق ، محیى ، ممیت ، باعث ، وارث .


بنابراین ، این اسماء و بقیه اسماء حسنى تا برسد و تمام شود سیصد و شصت اسم ، منسوب مى باشند به آن اسماء سه گانه . و این اسماء ثلاثه ارکان و حجاب هایى هستند براى آن اسم واحد که به واسطه این سه اسم ، مخزون و مکنون گشته است و آن است گفتار خداوند عزوجل : بگو اى پیغمبر! بخوانید الله را، یا بخوانید رحمن را، هر کدام یک را که بخوانید اسماء حسنى از مختصات اوست .))


از این روایت و روایات و ادعیه متواتره معلوم مى شود که : اسماء مخلوقند، و اسماء عینیه هم هستند و هم روایات معتبره هست که ائمه ما (علیهم السلام ) مى فرمایند که : ما اسماء حسنى هستیم ، بلکه امام اسم اعظم است .


و به اعتقاد طائفه شیعه ، اشرف تمام مخلوقات حضرت رسالت پناه (صلى الله علیه و آله و سلم ) است و به این قرار باید اسم اعظم هم باشد. علاوه بر این در ادعیه ماه مبارک هست که مى گوید: آن حضرت حجاب اقرب است . یعنى طرف ممکن و اقرب مخلوقات است و در روایت است که على ممسوس است به ذات الله .

X