بسم الله الرحمان الرحیم
طلب مرگ رهبر عزیزمان سید علی از خدا.
این پست فقط جهت بیان گوشه ایی از اوج مظلومیت سید علی خامنه ایی است.
یک نفر از روحانیون میگفتند :
اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان .
این موضوع را من با یک واسطه می گویم .
با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا (ع) روبروی ضریح،دو به دو با هم بودیم
گفتم از آقا چه خبر ؟
میگفت ما روزهای دوشنبه، ( این را میگفت و گریه میکرد ) می رویم به خانواده شهدا سرکشی میکنیم .
آقا می فرمودند به خانواده شهدا نگویید که ما می آییم که به زحمت نیافتند .
یک ربع قبل آقا در ماشین هستند ما درب میزنیم و میگوییم آقا می خواهند
تشریف بیاورند منزل و یک سلام و علیکی با مادر و پدر شهید نمایند .
یکبار رفتیم درب خانه دو شهید ، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کرده اند.
درب را زدم ،
مادر شهید آمدند دم در و گفتند: آقا کــــــــــو ؟
گفتم: کدام آقا ؟
گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟
گفتم : شما از کجا می دانید ؟
شروع کرد به گریه کردن ، گفت دیشب خواب بچه های شهیدم را دیدم ، بچه ها آمدند گفتند : خوش بحالت ، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان .
اینجا که رسید ، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .
بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا سید علی آقا می خواهند بیایند، ما هم تبریک می گوییم .
و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم .
مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی !؟
مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به سید علی آقا برسانید و به ایشان
بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج مهدی نزدیک است انشاءالله .
و
آقا خیلی گریه کرد...
((منبع خبر:کاروان 313. صالحات.لیدر خامنه ایی.بسیج دانشگاه شریف)
حضرت ایت الله العظمی امام خامنه ای :
*فعالیت داشتن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندان میخواهد...*
یادمان نرود گاهی با گناه به اندازه ی یک لایک فاصله داریم...
یادمان نرود فضای مجازی هم
"محضر خداست"...
در روز حساب تمام این سایت ها به حرف می آیند، گواهی میدهند بر کارهایمان...
نکند که شرمنده باشیم، امان از لحظه ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...!
گاهی روی مانیتور بچسبانیم
"ورود شیطان ممنوع "
مراقب دستی که کلیک میکند، چشمی که میبیند و گوشی که میشنود باشیم.
و بدانیم و آگاه باشیم که خدا
"همیشه آنلاین "است.
معنا و مفهوم ولایت فقیه
پرسش:
ممکن است در مورد اصل ولایت فقیه توضیح دهید؟
پاسخ:
در متون و منابع دینی ولایت به دو معنی به کار رفته است 1 ولایت تکوینی 2 ولایت تشریعی
ولایت تکوینی:به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. روشن است چنین ولایتی از آن خداست، اوست که همه موجودات تحت اراده و قدرتش قرار دارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست. از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبه ای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا می کند. معجزات و کرامات انبیاء اولیا علیهم السلام از آثار همین ولایت تکوینی است. آن چه در ولایت فقیه مطرح است، ولایت تکوینی نیست.
ولایت تشریعی: یعنی این که تشریع و امر و نهی و فرمان دادن در اختیار کسی باشد. اگر می گوییم خدا ربوبیت تشریعی دارد یعنی اوست که فرمان می دهد که چه بکنید و چه نکنید و امثال این ها. پیامبر(ص) و امام(ع) هم حق دارند به اذن الهی به مردم امر و نهی کنند درباره فقیه نیز به همین منوال است.
اگر برای فقیه ولایت قائل هستیم مقصودمان ولایت تشریعی است یعنی او می تواند و شرعاً حق دارد به مردم امر و نهی کند در طول تاریخ تشیع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آن چه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست. مراتب و درجات این ولایت است امام خمینی(ره) معتقد بودند تمام اختیاراتی که ولی معصوم داراست ولی فقیه همان اختیارات را دارد. مگر چیزی استثناء شده باشد، امام(ره) فرموده اند اصل اینست که فقیه دارای شرایط حاکمیت در عصر غیبت همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد. مگر آن که دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات ولی معصوم است از جمله جهاد ابتدایی که مشهور بین فقها این است که از اختصاصات ولی معصوم می باشد. از چنین ولایتی در باب اختیارات ولی فقیه به ولایت مطلقه تعبیر می کنند. معنای ولایت مطلقه این نیست که فقیه مجاز است هر کاری خواست بکند تا موجب شود برخی برای خدشه به این نظریه بگویند طبق ولایت مطلقه، فقیه می تواند توحید یا یکی از اصول و ضروریات دین را انکار یا متوقف نماید، تشریع ولایت فقیه برای حفظ اسلام است. اگر فقیه مجاز به انکار اصول دین باشد چه چیزی برای دین باقی می ماند، تا او وظیفه حفظ و نگهبانی آن را داشته باشد. قید مطلقه در مقابل نظر کسانی است که معتقدند فقیه فقط در موارد ضروری حق تصرف و دخالت دارد. پس اگر برای زیبا سازی شهر نیاز به تخریب خانه ای باشد، فقیه نمی تواند دستور تخریب آن را صادر کند. این فقها به ولایت مقید( نه مطلق) معتقدند بر خلاف معتقدان به ولایت مطلقه فقیه که تمامی موارد نیاز جامعه اسلامی را در قلمرو تصرفات شرعی فقیه می دانند.
این بود تعریف اصل ولایت فقیه به منظور کسب اطلاعات مفصل تر می توانید در همین سایت به گزینه قرآن، بخش قرآن و اهل بیت در بخش حکومت در قرآن و یا گزینه ولایت فقیه مراجعه نموده و این موضوع را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهید.
حسین جان!!!
روزی که شود"اذاالسما انفطرت"
وانگه که شود"اذاالنجوم انکدرت"
من دامن تو بگیرم اندر "سئلت"
گویم صنما "بای ذنب قتلت "
عشق تومرا "الست منکم ببعید "
هجرتو مرا"ان عذابی لشدید"
برکنج لبت نوشته"یحیی ویمیت"
من مات من العشق فقد مات شهید"
شعر از امام خامنه اى
برای بعضی ها نامش، آقای خامنه ای است،
بعضی دیگر،
مقام معظم رهبری،
آیت الله خامنه ای،
معظم له
یا رهبر انقلاب خطابش می کنند.
برای برخی دیگر آقا سید علی آقای خامنه ای،
حضرت آقا
یا امام خامنه ای است کسانی هم هستند در آن سوی مرزها که سیدنا القائد صدایش می کنند. برای من اما ... بگذریم!
این روزها که از فتنه ی شوم شام تا کوچه پس کوچه های خون آلود منامه و کویته و بغداد بوی خون و جنون می آید،
این روزها که آرواره ی ماهواره های وهابی، دندان شبهه های شیک در تن یقین بعضی از برادرانم فرو می کنند،
این روزها که گزینه های روی میز 1+5 گرگ، دورنمای میراث احمدی روشن ها را در سایه ی تاریکی فرو برده،
این روزها که تیتر تکراری خبرهای هر روز دنیا خونین شدن سنگفرش های فلان نقطه ی دنیا از خون شیعیان جهان است،
این روزها که حراج حجاب مانکن های متحرک در خیابان های شهرهایمان،
مادران شهدا را شکنجه می دهد. این روزها که ...
این روزها که هجوم گله ی کفتارهای شیطان، محاصره مان می کند،
دلمان خوش می شود به دیدن چهره ی "مردی" که نایب حضرت عشق است.
مردی که کافیست فقط بگوید
"غلطی از اسرائیل سر بزند تلآویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم. که کافیست فقط بگوید
"غلطی از اسرائیل سر بزند تلآویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم"
تا خواب را از چشم ژنرال های اسراییلی بگیرد.
مردی که تجلی سلیمانی اقتدارش، سردمداران معبد سلیمان را آشفته کرده است.
مردی که در این بیست و چند سال رهبری، کشتی انقلاب را به مدد خداوند، خمینی وار ناخدایی کرده است تا آنجا که دشمنانش صریح گفته اند
" خامنه ای، خلف صالح خمینی است".
مردی که در روزهای آشفته ی غیبت، آرام دل جغرافیای شیعه است.
مردی که ... بگذریم!
برای بعضی ها نامش مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای یا امام خامنه ای است.
من اما در روزگاری که نامردها، پشت میز ریاست جهان نشسته اند،
اورا رهبر، مقتدا و امام الخامنه ای با تمام وجود وافتخار خطاب میکنم.
ناخدامان حضرت سیدعلیست/
بعد روح الله او برما ولیست/
اوعلمدار امام غائب است/
مهدی آخرزمان رانائب است/
بی ولایش بی خمینی بودنست/
سربه پای هریزیدی سودنست/
بی ولایش باعدو همسوییست/
دم زدن ازراه حق پرروییست/
بی علی با روح حق لافست ولاف/
بانبی بی مرتضی ره شدخلاف /
امر امر اوست؛او بر ما سراست/
اوامام ومقتدا؛اورهبراست/
اوامیرعشق رادلبندهست/
فاطمه رایاور و فرزندهست/
اوعلمدارسپاه مهدویست/
نائب المهدی و برملت ولیست /
گر بگویدگوی آتش میشویم/
درکف او تیغ سرکش میشویم/
گر که او فرمان دهد،شمشیرمان!/
میخورد آب ازگلوی خائنان/
اشترجمال راپی می کنیم/
تیر او را سنگ در"دی" می زنیم/
"رهبرا"گوییم مادرهرنفس/
باتوماهستیم تاآخرنفس
امام خمینی رحمه الله فرمودند پیروزی وحدت است
خاطره ای زیبا از رهبرى:
صبح روز کریسمس (عید پاک ارامنه) آقا فرمود: اگر خانه ی چند ارمنی و آشوری برویم، خوب است.
صبح رفتیم در محلة مجیدیه شمالی گشتیم و دو سه خانوادة شهید ارمنی پیدا کردیم. در خانهها را زدیم و با آنها صحبت کردیم. توی خانوادة مسلمانها که ما میرویم، سلام میکنیم و میگوییم: از هیئت آمدیم؛ از بسیج؛ پایگاه ابوذر و بالاخره یک چیزی میگوییم و کارتی نشان میدهیم… اما به ارمنیها بگوییم: از بسیج آمدیم که… بگوییم از دادستانی آمدیم که باید در بروند؛ بالاخره کارت صدا و سیما نشان دادیم و گفتیم: از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب که شب کریسمس شماست، میخواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.
برای نماز مغرب و عشا، با یک تیم حفاظتی، وارد مجیدیه شدیم. گفتیم: اسکورت که حرکت کرد، به ما ابلاغ میکنند. اسکورت هم به هوای این که ما در منطقه هستیم، زیاد با بیسیم صحبت نکنند که مسیر لو نرود. یکی از افراد آن مرکز با بیسیم مرا صدا کرد و گفت: شخصیت، سر پل سیدخندان است! سر پل سیدخندان تا مجیدیه، کمتر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم و درِ خانة شهید ارمنی را زدم. خانمی در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمیفهمد؛ بالاخره وارد شدیم؛ چون باید کاری میکردیم، گفتیم: نودال و اَمپِکس (و چیزهایی که شنیده بودیم کارگردانها میگویند)، بروند تو! یک ذره که نزدیک شد، دوباره بیسیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله کمی که بود، به این خانم میخواستم بفهمانم که اینجوری جلوی آقا نیاید؛ گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف میشوند منزل شما! گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد و بعد گفت: گفتید کی؟ من اسم حضرت آقا را گفتم؛ نمیدانم داستان بازرگان و طوطی را شنیدهاید؟ تا اسم آقا را گفتم، افتاد وسط زمین و غش کرد!
داد بیداد کردیم که دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً بلند کنید و ببرید. مادر را بردند توی آشپزخانه.
دخترها گفتند: چه شد؟ گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم؛ ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری میآیند منزلتان و وقتی به مادرتان گفتیم، غش کرد. اینها شروع کردند مادر خودشان را هشیار کنند که بیسیم اعلام کرد: آقا پشت در است! من دویدم در خانه را باز کردم.
آقا از ماشین پیاده شد تا
وارد خانه بشود و بعد آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمایید! گفت شما؟ نه اینکه آقا ما را نمیشناخت، بلکه یعنی تو چه کارهای؟ گفتیم: صاحبخانه غش کرده! گفت: کس دیگری نیست؟ گفتیم: آقا شما بفرمایید داخل. گفت: من بدون اذن صاحبخانه داخل نمیآیم!
ضدحفاظتترین شکل ممکن، این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهار راه، با لباس روحانیت، با آن عظمت رهبری خودشان بایستند و همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن، وارد خانه کسی نشود! من دویدم رفتم توی آشپزخانه و به یکی از این دخترها گفتم: آقا دم در است؛ بیایید تعارف کنید بیاید داخل! لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: رفتهاند لباس مناسب بپوشند؛ شما بفرمایید داخل. گفت: نه، میایستم تا بیایند! چند دقیقهای دم در ایستاد و ما هم سعی کردیم بچههایی را که قد بلندی دارند، بیاوریم و مثل نردبان، دور وی قرار دهیم تا پیدا نباشند. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. آنها چون دانشجو بودند، لباس دانشجویی مناسب داشتند و بعد یکی از دخترها دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفت داخل اتاق.
آقا مرا صدا کرد و گفت: اینها پدر ندارند؟ گفتم: نمیدانم. گفت بزرگتر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی و گفتم: ببخشید! پدرتان؟ گفتند: مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند: یکی داشتیم که شهید شده. گفتیم: بزرگتری، کسی ندارید؟ گفتند: عموی ما در خانة بغلی مینشیند.
در خانه بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در. سلام کردم و گفتم: ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد و دید یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد؛ رفت لباس پوشید و آمد دم در و با او آمدیم توی خانة برادرش و بعد از بازرسی، گفتیم: رهبر نظام آمده اینجا و اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مات و مبهوت شد و نمی دانست چه کار کند. او را بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا! اینها به خودی خود، زبانشان با ما فرق میکند؛ سلام علیک هم که میخواهند بکنند، کلی مکافات دارند! با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و سرانجام، یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
رفتیم توی اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر ر
عرصه جنگ نرم «بصیرتی عمارگونه» و «استقامتی مالک اشتروار» میطلبد
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شفاهی به تشکلهای دانشجویی انقلابی، با بیان اینکه عرصه جنگ نرم «بصیرتی عمارگونه» و «استقامتی مالک اشتروار» میطلبد، خطاب به افسران جوان جنگ نرم تأکید کردند: برای رویارویی با نظام سلطه، تمام ظرفیتهای خودتان را بکار گیرید و در این مسیر به وعدههای خداوند اطمینان داشته باشید.
متن پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب که توسط حجت الاسلام و المسلمین محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در نشست سراسری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل قرائت شد، به شرح زیر است:
سلام مرا به فرزندان انقلابیم برسانید و از تلاشهای جهادگونه آنان در ترویج و پاسداری از آرمانهای امام و انقلاب تشکر کنید و چند نکته را به آنان یادآوری نمایید:
1- در کنار تحصیل علم و دانش از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل بیت (ع) بهره ببرید.
2- شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه جنگ نرم بصیرتی عمار گونه و استقامتی مالک اشتروار میطلبد، با تمام وجود خود را برای این عرصه آماد کنید.
3- نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایههایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تجزیه و تحلیل کنید و برای رویارویی با آن تمام ظرفیتهای خودتان را بکار گیرید و در این مسیر به وعدههای خداوند اطمینان داشته باشید.
4- تشکیلات میتواند معبد باشد ولی مبادا تبدیل به معبود گردد. اصول و ارزشهای عقیدتی و معنوی خویش را در قالب تشکیلات حفظ و بر صمیمیت و همدلی بین اعضاء تاکید کنید.
5- افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این کشور و انقلاب با دست پرتوان شما آیندهای امید بخش در پیش رو خواهد داشت. بر تلاشهای خود بیافزایید و برای رسیدن به قلههای پیشرفت و تعالی از همدیگر سبقت بگیرید.
🌺🌺 شعر امام خمینی(ره) و جواب امام خامنه ای (مد ظله العالی) 🌺🌺
🌺 من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
🌺 چشم بیمـار تو را دیـدم و بیمار شدم
🌺 فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
🌺 همچو منصور خریدار سر دار شدم
🌺 غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
🌺 که به جان آمدم و شهره بازار شدم
🌺 درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
🌺 که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
🌺 جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
🌺 خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
🌺 واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
🌺 از دم رند مى آلوده مددکار شدم
🌺 بگذارید که از بتکده یادى بکنم
🌺 من که با دست بت میکده بیدار شدم
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷
🌹تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
🌹تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
🌹تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
🌹دار منصور بریدی همه تن دار شدی
🌹عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
🌹ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
🌹مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
🌹وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
🌹خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
🌹امت از گفته در بار تو هشیار شدی
🌹واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
🌹دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
🌹یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
🌹ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷( 🌞🐋🌴)
بسماللهالرّحمنالرّحیم خوشامد عرض میکنم به شما برادران و خواهران عزیز، نیروهاى ارزشمند شکوفائى و پیشرفت کشور؛ چهرههاى نجیب و متعهدى که یکى از دشوارترین بخشهاى ادارهى کشور و پیشرفت کشور را برعهده گرفتهاید و در راه سعادت این ملت، بار سنگین کار را بر دوش خودتان دارید حمل میکنید. خداوند قدردان زحمات شما و تلاشهاى شما باشد و انشاءاللَّه همهتان مشمول اجر و ثواب الهى باشید. در مناسبت روز کارگر، معمول است که صاحبان قلم و بیان و گویندگان و نویسندگان به مناقب قشر کارگر میپردازند؛ که البته بجا است. با قطع نظر از اینکه گفتن و نوشتن چقدر در بالا بردن و ارتقاء بخشیدن به رتبهى کارگر داراى ارزش و اهمیت است، منقبت اصلى و محورى براى نیروى کار در یک جامعه این است که کارگر با تن خود، با جان خود، با مغز خود، حرکت پیشرفت کشور و آسایش مردم را تأمین میکند. درست است که عوامل دیگرى هم در این عرصه مؤثرند - مانند نیروى سرمایه، نیروى مدیریت - و در جاى خود باید قدر آنها هم دانسته شود، ولى کارگر این کار را با جسم و جان خود انجام میدهد؛ این یک ارزش مضاعف است. اگر در یک کشورى نیروى انسانىِ کار نباشد، یا ضعیف باشد، یا غیر ماهر باشد، یا فکر او و ذهن او دستخوش جریانات سیاسى گوناگون باشد، آن کشور فلج خواهد شد. شما مجموعهى کارگرى کشور ستون فقراتید، و به طور عمده شما هستید که از فلج شدن کشور جلوگیرى میکنید؛ این باید دانسته شود، این را باید همهى مردم بفهمند و بدانند. هم در عرصهى فرهنگسازى باید مردم به ارزش کار پى ببرند؛ هم در عرصهى عملى، قانونگذاران و مجریان باید به طور دائم این عناصر را مورد توجه قرار دهند. اگر قشر کارگر در یک کشورى برخوردار از رفاه بود، برخوردار از امید بود، برخوردار از امنیت شغلى بود، حرکت این کشور به سوى پیشرفت، آسان خواهد شد؛ این یک حقیقتى است؛ این را باید همهى ما درک کنیم. بنده اعتقاد دارم که در کشور ما اهمیت طبقهى کارگر حتّى از این هم بالاتر است. آنچه گفته شد، مربوط به همه جا است، مربوط به همهى کشورها است؛ اما در اینجا یک چیز مضاعفى هم وجود دارد و آن این است که کارگران علاوه بر انجام دادن وظائف شغلى، وظائف انقلابى و کشورى را هم خوب انجام دادند. هم در آغاز انقلاب و پیروزى انقلاب، حرکت عظیم کارگران یکى از کلیدهاى فتح بود - کارگران شرکت نفت و غیره و غیره - هم در دوران جنگ تحمیلى. در جبهه، به هر طرف انسان نگاه میکرد، جوانان کارگر، میانسالان کارگر، خلأها را پر کرده بودند. در جریانات گوناگون سیاسى هم، کارگرها اسیر اغواى کسانى نشدند که میخواستند مجموعهى کارگرى را در مقابل انقلاب و در مقابل نظام اسلامى قرار دهند. اینها چیز کمى نیست. البته خیلىها این حقایق را نمیدانند؛ ما از نزدیک لمس کردیم. من در همان روزهاى پیروزى انقلاب، در یک مجموعهى کارگرى در قسمت غرب تهران، خودم شخصاً حضور پیدا کردم؛ دیدم دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب چه کار دارند میکنند؛ چه طرحهائى، چه برنامههائى، چه نقشههائى دارند؛ براى اینکه در همین آغاز کار، در همین ابتداى سر زدنِ اولین پرتوهاى انقلاب بتوانند به وسیلهى قشر کارگر، نفوذ سیاسىِ وابستهى خودشان به برخى از قدرتها را تحکیم کنند. این را من از نزدیک دیدم. و در مقابل دیدم که طبقهى کارگر مؤمن ما، به برکت ایمان، به برکت اعتماد به امام بزرگوار و به روحانیت، با چه صراحتى، با چه شجاعتى در مقابل آنها ایستاد؛ و این در طول سالهاى متمادى تکرار شد. امروز سى و چهار سال از آن روزها میگذرد. خیلىها خواستند، تلاش کردند، پول خرج کردند، براى اینکه بتوانند طبقهى کارگر را در مقابل نظام اسلامى قرار دهند؛ اما طبقهى کارگر ایستاد؛ این خیلى مهم است. اینها ارزش مجموعهى کارگرى ما را، ارزش انسانىشان را، ارزش انقلابىشان را، ارزش تمدنىشان را براى ما روشن میکند؛ اینها باید فرهنگ شود؛ این را باید همه بدانند، همه بفهمند؛ و شما کارگرها باید افتخار کنید. خب، ما سال گذشته گفتیم حمایت از کار و سرمایهى ایرانى. این قضیه که در یک سال تمام نمیشود. حالا دوستان و مسئولان گزارشهائى میدهند که این کارها انجام گرفته است؛ خیلى خوب، خداوند به هر کارى که با نیت صحیح انجام میگیرد، برکت بدهد؛ ولى باید کار به صورت جدى و محورى دنبال شود؛ این به عهدهى همهى مردم است. این فرهنگسازى که عرض کردیم، یک بخش مهمش اینجا است. ما گفتیم: تولید داخلى؛ کار ایرانى، سرمایهى ایرانى. این معنایش این است که زرق و برق نامهاى فرنگى چشمها را به خودش جلب نکند. همه بدانند که این محصولى که دارند میخرند، میتواند یک کارگر ایرانى را برخوردار کند؛ میتواند او را محروم کند، یک کارگر خارجى را برخوردار کند. البته ما همهى بشریت را دوست داریم، اما خب کارگر ایرانى دارد براى سربلندى این کشور تلاش میکند؛ جزو مغتنم و عزیز پیکرهى این ملت است؛ او را باید تأیید کرد، او را باید تقویت کرد. بعضىها این را نمیفهمند و درک نمیکنند، یا برایشان نشانهى تولید ایرانى و تولید خارجى فرق نمیکند؛ یا حتّى بعکس، به جاى اینکه دنبال نشانهى تولید ایرانى بگردند، دنبال نشانههاى تولید خارجى میگردند؛ این انحراف است، این خطا است. همهى مردم مخاطب این بیانند. من تأکید میکنم، اصرار میکنم، از همهى ملت ایران درخواست میکنم، بروید به سمت مصرف تولیدات داخلى؛ این کار کوچکى نیست، این کار کماهمیتى نیست؛ این یک کار بزرگ است. البته دستگاههاى حکومتى و دولتى - دولتى به معناى عام - در این جهت وظیفهى مضاعف دارند. فلان وزارتخانه، فلان سازمان، فلان اداره وقتى میخواهد جنس داخلىِ خودش را تأمین کند، مطلقاً باید از جنس خارجى استفاده نکند؛ بروند سراغ تولیدات داخلى. البته از این طرف هم از تولید کنندهى داخلى - چه آن مدیر، چه آن کارگر، چه آن سرمایهگذار - خواسته میشود و اصرار میشود که کار را تمیز، درست و کامل ارائه دهند. هر دوى اینها اشارهى اسلام و دستور دین مقدس ما است. استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگى و شغلى کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است. اینها وقتى در کنار هم مورد ملاحظه قرار بگیرند، این افراط و تفریطهائى که با نامهاى گوناگون به وجود آمد، چه در منطقهى فعالیت اقتصاد لیبرال و به قول خودشان آزاد - آزاد یعنى آزاد براى سرمایهدار، اما زندان و حبس و فشار براى طبقهى مظلوم و فقیر؛ که امروز شما دارید در اروپا واکنشها و بازخوردهایش را ملاحظه میکنید - و چه در عرصهى سوسیالیسم، به وجود نمىآمد. بزرگترین دلیل بر غلط بودن اقتصادِ به اصطلاح لیبرال همین حوادثى است که امروز در اروپا و به شکل دیگرى در آمریکا وجود دارد. در میدان عمل و در عرصهى تجربه، اقتصاد سرمایهدارى نشان داد که غلط است، ناکام است؛ حتّى به سود خود آن طبقاتى که این اقتصاد براى حمایت از آنها به وجود آمد، نیست. حالا طبقهى کارگر که سالهاى متمادى در آنجاها لگدمال میشد، اما حتّى به سود خود سرمایهدار و بانکدار و صاحبان کارتلها و تراستها هم نیست؛ و این هنوز اولِ کار است، بعد از این بدتر هم خواهد شد. هى وعده میدهند که درستش میکنیم؛ نخواهند توانست درست کنند. این راه، راه سراشیبِ لغزان است؛ دارند میروند پائین، و این یک بخشى از تزلزل تمدن مادى و غلط غرب است؛ بخش اخلاقى و اعتقادى و نظرى و فکرىشان هم که جدا است. اینها براى ما تجربه است. آن بخش عرصهى سوسیالیسم و اینها هم که خب، سالها پیش ناتوانى و ناکامىاش ظاهر شد. اسلام نگاه متعادل، انسانمدار و عدالتمدار به همهى عرصهها دارد، از جمله به این عرصه؛ هم رعایت این طرف، هم رعایت آن طرف؛ برادرى اینها با همدیگر، نه تضاد آنها؛ و همه متوجه به تکلیف الهى و به این که خداى متعال ناظر و حاضر است. اینها باید بشود فرهنگ زندگى ما، و همین جور عمل کنیم. ما عرض کردیم «حماسهى سیاسى» و «حماسهى اقتصادى». حماسهى اقتصادى فقط دست دولت نیست؛ البته برنامهریزىهاى دولت مؤثر است. حماسه یعنى واقعهى جهادگونه و پرشور؛ این را باید ملت ایران و مسئولان کشور مورد نظر قرار دهند؛ ضعفها را، خلأها را پُر کنند؛ اول بشناسند. در همهى برنامهریزىها باید زندگى و معیشت طبقات ضعیف مورد توجه قرار گیرد؛ بعد براى آنها برنامهریزى کنند. این میشود حماسه. آحاد مردم، چه در مصرفشان، چه در تولیدشان؛ بخشهاى مولّد یک جور، بخشهاى مصرفکننده یک جور، بخشهاى خدمات یک جور؛ بدانند که براى پیشرفت کشور حرکتِ جهشگونه لازم است، خلق حماسه لازم است؛ آن وقت کشور پیش خواهد رفت، استقرار پیدا خواهد شد. حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى، دو توأمانند؛ هر کدامى دیگرى را تقویت میکند و حفظ میکند و نگه میدارد. ما که اول سال عرض کردیم حماسهى سیاسى و اقتصادى، فهمیدیم چه داریم میگوئیم؛ دشمن هم فهمید که ما چه داریم میگوئیم. دشمن با تحریم و با فشار اقتصادىِ گوناگون سعى کرد مردم را از میدان خارج کند. میگویند که ما با مردم دشمن نیستیم. دروغ میگویند؛ راحت، با وقاحت! بیشترین فشار براى این است که مردم ناراحت شوند، مردم در تنگنا قرار بگیرند، مردم زیر فشار قرار بگیرند، شاید بتوانند به این وسیله بین مردم و نظام اسلامى فاصله ایجاد کنند. هدف، فشار بر مردم است. اگر چنانچه این حرکت عظیم اقتصادى، این جهش اقتصادى، این برنامهریزى درست، چه در بخش قانونگذارى، چه در بخش اجرا، در سطوح مختلف، مورد توجه قرار بگیرد، همهى این فشارها خنثى خواهد شد. ملت ایران و مسئولان کشور باید با عزم راسخ، دشمن را مأیوس کنند. حماسهى سیاسى هم همین جور است. حماسهى سیاسى یعنى حضور آگاهانهى مردم در صحنهى سیاست کشور و مدیریت کشور؛ نمونهى بارزش همین حادثهى انتخابات است که اندکى بعد انشاءاللَّه به توفیق الهى، در وقت مقرر، با حضور و شرکت شوقآفرین مردم انجام خواهد گرفت. آنها چون فهمیدند هدف حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى چیست، از همین حالا به خیال خودشان شروع کردهاند به تخریب کردن. امروز انواع و اقسام تبلیغات وجود دارد براى اینکه در عرصهى اقتصادى، مردم را دچار یأس و نومیدى کنند؛ در عرصهى سیاسى، انگیزهى مردم را از حضور در میدان سیاست و بالخصوص در میدان انتخابات کاهش دهند. آنها ملت ایران را نشناختهاند. این حرکت عظیم ملت ایران در عرصههاى مختلف، نتوانسته غفلت و بىاطلاعى طراحان و سیاستگذاران پشت پردهى استکبار را به خود بیاورد و متوجه کند؛ نمیدانند با کى طرفند. در طول این سى و چند سال، این ملت، با این همه معارضه، با این همه دشمنى، ایستاد. مسئولین اگر یک جا از خودشان ایستادگى نشان دادند، به پشتوانهى مردم بود، به پشتیبانى مردم بود. آفرینِ اول مال مردم است، تحسین بزرگ متعلق به مردم است؛ اینها بودند که به مسئولین دل دادند، پشتگرمى دادند تا بتوانند در مقابل زورگوئىها و فشارها و افزونطلبىهاى دشمنان و مستکبران بایستند؛ آنجائى که ایستادند. امروز هم همین جور است، در آینده هم به توفیق الهى همین جور خواهد بود. مسئلهى انتخابات، مسئلهى مهمى است. عرصهى انتخابات، عرصهى ظهور قدرت ملى در یک کشور است. ملتى که زنده است، بانشاط است، متکى به ارادهى الهى است، مطمئن به پشتیبانى الهى است، این ملت در همهى عرصهها پیروز خواهد شد؛ در این عرصه هم همین جور است. ما عرض کردیم سلائق مختلف و هر کسى که احساس میکند توانائى دارد، بیاید وسط میدان؛ تودهى مردم و جمعیت عظیمِ دهها میلیونى ملت هم انشاءاللَّه وارد میدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن کسانى که داوطلب میشوند، اشتباه نکنند؛ بدانند مدیریت اجرائى کشور یعنى چه. نه در ارزیابىِ نیازى که کشور به یک قدرت اجرائى دارد، اشتباه کنند، نه در ارزیابى توانِ خودشان اشتباه کنند. اگر چنانچه ارزیابى درستى انجام دادند، بیایند توى میدان؛ ملت هم نگاه میکند، انتخاب میکند. سازوکار انتخابات در کشور ما، سازوکار مستحکمى است. اینکه گوشه و کنار بعضىها اعتراضهائى میکنند، واقعاً غیر منطقى است؛ واقعاً بیجا است. حضور شوراى نگهبان در قانون اساسى - که امام هم مکرر روى آن تأکید میکردند - حقیقتاً یک حضور مبارکى است. تشخیص شوراى نگهبان، تشخیص یک عده انسانهاى عادل، بىطرف و بصیر نسبت به صلاحیتها است؛ این یک چیز مبارکى براى ما و براى همهى آحاد ملت است. بعد در بین این کسانى که تشخیص داده شد صالحند، مردم میگردند، تحقیق میکنند، از افراد میپرسند، از آدمهاى مورد اعتماد سؤال میکنند، به سوابق نگاه میکنند، به شعارها نگاه میکنند، به حرفها و گفتهها نگاه میکنند، سپس تصمیمگیرى میکنند. نامزد انتخابات اولاً باید به خدا و به این انقلاب و به قانون اساسى و به این مردم ایمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانیاً داراى روحیهى مقاوم باشد. این ملت اهداف بلندى دارد، کارهاى بزرگى دارد، تسلیم نیست، کسى نمیتواند با این ملت با زبان زور حرف بزند. کسانى که در رأس قوهى اجرائى قرار میگیرند، باید کسانى باشند که در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از میدان خارج نشوند؛ این یکى از شرطهاى لازم است. ثالثاً انسانهاى با تدبیرى باشند، با حکمت باشند. ما در سیاست خارجى گفتیم «عزت و حکمت و مصلحت»؛ در ادارهى کشور هم همین جور است، در مسائل داخلى هم همین جور است، در اقتصاد هم همین جور است؛ باید با برنامه، با حکمت، با تدبیر، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با یک هندسهى صحیح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد میدان شوند. روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسى، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوههاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهى دنیا، آن گوشهى دنیا متلاطم نشود؛ این چیزها لازم است. رئیس جمهورى که میخواهد این کشور بزرگ را اداره کند، این راه پرافتخار را به کمک مردم و براى مردم طى کند، باید اینچنین خصوصیاتى داشته باشد. رابعاً باید تهذیب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اینها چیزهاى لازمى است. بنده توصیهام به همهى دولتها همیشه همین بوده است. میدانید من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول این سالهاى متمادى همواره حمایت کردم؛ توصیه هم کردم، در موارد متعدد و زیادى از آنها توضیح هم خواستم. تکیه این بوده است که براى مردم هزینه درست نکنند، مشکل درست نکنند، دغدغهآفرینى نکنند، مردم را دچار تشویش و نگرانى نکنند؛ البته وعدهى بیخود و بىمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بىمنطق هم باز نکنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعیت و با توکل به خداى متعال حرکت را پیش ببرند؛ انشاءاللَّه در آینده هم باید همین جور باشد. آنچه که ما از تجربهى سالهاى طولانى انقلاب فهمیدیم، این است که خداى متعال با فضل خود، با هدایت خود، این ملت را بر همهى دشمنانش غالب خواهد کرد؛ دشمنان، خودشان تصدیق خواهند کرد - همچنان که امروز دارند تصدیق میکنند - و هر کسى که با این ملت، با این حرکت عظیمى که کرده است، با این انگیزهى ایمانىِ عمیقى که در این ملت هست، دربیفتد، قطعاً برخواهد افتاد. از خداوند متعال میخواهیم که آیندهى این ملت عزیز را و این کشور را از گذشتهى او روزبهروز بهتر کند و پیروزىهاى پىدرپى را نصیب شما مردم عزیز بکند. انشاءاللَّه طبقهى کارگر، قشر کارگر، مجموعههاى عظیم کارگرى بتوانند افتخاراتى را که تا امروز آفریدهاند، در آینده آنها را مضاعف کنند و انشاءاللَّه چهرهى درخشان نیروى کار و کارگر، بیش از پیش در بین مردم ما روشن شود.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته