معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 774799
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

من که گرد و غبار بوده ام

کوچه گرد ستاره ها شده ام

امشب از لطف چشمهای شما

مومنی پاک و با خدا شده ام

تا سحر پای نافله ماندم

در نمازم چه بی ریا شده ام

من که اینجا غریبه ای بودم

با حریم دل آشنا شده ام

آسمانها، تمامی ذرات

می فرستند بر شما صلوات

بار دیگر قیامتی بر پاست

دل اهل حرم پر از غوغاست

از فراسوی عرش آمده است

علی دوم همین دنیاست

شب عاشق شدن شب مجنون

شب شادی حضرت لیلاست

همگی از جمال او دیدند

جلوه های محمدی پیداست

پدرش چشم بر نمی دارد

ازدو چشمی که واقعا زیباست

رد پیشانیش شبیه شهاب

قلب او هم به وسعت دریاست

می درخشد ستاره و مهتاب

چون که حالا پدر شده ارباب


التماس دعای فرج.

دسته ها : اشعار ناب
1394/3/11 1:24

لطیفه جالبی بین مردم برزیل رواج دارد که نگرشی در قبال کارهای دولتی به دست می‌دهد. 

دو شیر از باغ وحشی می‌گریزند و هر کدام راهی را در پیش می‌گیرند. 

یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه می‌برد، اما به محض آن‌که بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را می‌خورد به دام می‌افتد. 

ولی شیر دوم موفق می‌شود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر می‌افتد و به باغ وحش بازگردانده می‌شود حسابی چاق و چله است. 

شیر نخست که در آتش کنجکاوی می‌سوخت از او پرسید: «کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی؟!

شیر دوم پاسخ می‌دهد: «توی یکی از ادارات دولتی». هر سه روز در میان یکی از کارمندان اداره را می‌خوردم و کسی هم متوجه نمی‌شد !!!

«پس چطور شد که گیر افتادی؟!!!

شیر دوم پاسخ می‌دهد: «اشتباها آبدارچی را خوردم» چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد, غیبت او را متوجه شدند.


منبع: کتاب توسعه یا چپاول

نوشته : پیتر اوانز

دسته ها : حکایت و کرامت
1394/3/11 1:23

ارباب حسین....


مثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرد....


دلم از بُردن نامت هیجان میگیرد...



قلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید....


اسم ارباب بیاید، ضربان میگیرد....

دسته ها : اشعار ناب
1394/3/11 1:22
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=31197
دسته ها : نیمکت
1394/3/11 1:21

خط نگاهش اوج وقار

به آل حیدر افتخار 

علی خطابش میکنه

وارث دوم ذوالفقار 


این ستاره یا خورشید یا قمر

با نمک صوتش دلو میبره

قشنگترین آهنگ رو لب بلال

آهنگ أذان علی اکبر


یا حیدر میگه،سر دشمنشو پایین میاره

ابوالفضل داد میزنه شاگرد من،حریف نداره


علی وار،پشت سر عمو تو میدون پا میزاره

یعنی هر زلزله بعد خود،یه پس لرزه میاره




،،،،،،،،،،،،،یا علی اکبر علی اکبر علی اکبر،،،،،،،،،،،،،،

دسته ها : اشعار ناب - عیدانه
1394/3/9 21:24

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹


ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻏﻮﺍﺻﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ؟؟؟؟؟

ﻧﻪ ﺗﻮ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﮐﯿﺶ ﻭ ﺑﺎ ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺮﺟﺎﻥ ﻫﺎ .. ﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺕ

ﮐﺎﻣﻞ ... ﻧﻪ ..

ﻏﻮﺍﺻﯽ ﺗﻮ ﺁﺏ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﮐﺮﺧﻪ ﻭ ﺑﻬﻤﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺍﺭﻭﻧﺪ ... ﺑﺪﻭﻥ ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺍﮐﺴﯿﺰﻥ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻼﺷﯿﻨﮑﻒ ﺑﻪ

ﺩﺳﺖ .. ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻟﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﻔﺲ ... ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻠﯿﮏ ﺩﺷﻤﻦ ..

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻏﻮﺹ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﻮﯼ ﺁﺏ ... ؟؟ ﻧﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺮ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺁﺏ ... ﻧﻪ ..

ﺑﺎ ﺗﺮﮐﺶ ﺗﻮﯼ ﮐﻤﺮ ﻭ ﺑﯿﺴﯿﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺷﺪﻩ 8 ﮐﯿﻠﻮﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﭘﺸﺘﺖ ﻭ ﮐﻼﺷﯿﻨﮑﻒ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺖ . ﺍﻭﻧﻢ ﺗﻮ

ﺍﺭﻭﻧﺪ ﻭﺣﺸﯽ .. ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ...

ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﺴﺮﺵ ﺍﺳﺖ ... ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﻭ ﭘﯿﺴﺖ ﺍﺳﮑﯽ

ﺑﯿﺎﺩ .. ﻧﻪ ...

ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﺴﺮﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﺒﻬﻪ ﺑﯿﺎﺩ .. ﭘﺴﺮ ﻏﻮﺍﺻﺶ .. ﭘﺴﺮ ﺧﻂ ﺷﮑﻨ ..... ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﻭﻧﻢ

ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ...

ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ، ﭘﯿﮑﺮ ﭘﺎﮎ 175# ﺷﻬﯿﺪ ﻏﻮﺍﺹ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼﯼ 4 ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ. ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ... ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﭼﻪ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﮕﻮﺭﺷﺎﻥ

ﮐﺮﺩﻩ ...ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻥ ﺭﻭ؟؟؟

 ... ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺜﺎﺭﻫﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ .

ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺑﻪ ﻭﻃﻦ .. ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻦ.


.

دسته ها : شهدا
1394/3/9 21:23

ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺳﻪ ظرف ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ را ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ


 ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ؛


ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ


ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭ


ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ 


ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ.

 

ﺑﻌﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :


ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ؟


ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ


ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :


ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛


ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛


ﺑﻌﻀﯽ ها ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ


 ﺳﺨﺖ ﻭﻣﺤﮑﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵ


 ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ میشوند ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ میبازند.


ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ هستند ، 

ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ، 

ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.


ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ، 

که ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ، 

ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ، آن را ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ میدﻫﻨﺪ،


اینها ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ 

"سربلند و برقرار باشید"

1394/3/9 15:57

چند آیه زیبا : 


گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟

گفت: «انَّ مع العسر یسرا»

"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)

*

گفتم: واقعا؟!

گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»

حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)

*

گفتم: خب خسته شدم دیگه...

گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»

از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)

*

گفتم: انگار منو فراموش کردی!

گفت:«اذکرونی اذکرکم»

منو یاد کن تا یادت باشم.

*

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!

گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»

تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)

«انّی اعلم ما لاتعلمون»

من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)

*

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟

گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»

حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.

(یونس/ 109)

*

ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)

گفت: «الیس الله بکاف عبده»

من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)

󾫽ﻣﺎ ﺳَﻤﺖِ ﻫَﺮ ﺑَﻨﯽ ﺑَﺸَﺮﯼ ﻭِﻝ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!

ﯾﺎﻣِﺜﻞِ ﻗِﺒﻠﻪ ﻫﺎ ﮐَﺞ ﻭﻣﺎﯾِﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﻣﺎﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺯِ ﺭﻭﺯِ ﺍَﺯﻝ ﻗُﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﻢ

ﺍﺻﻼًﺑِﺪﻭﻥِ ﺗُﺮﺑﺖِ ﺗﻮ، ﮔِﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭِ ﺯﻧﺪﮔﯽِ ﺭﻭﺯﻣَرِّﮔﯽ

ﺟُﺰﮐﺎﺭِﻧﻮﮐﺮﯼ ﺗﻮﺷﺎﻏﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﻣﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧِﺮﺥِ ﺣَﻀﺮﺕِ ﺍَﺭﺑﺎﺏ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ

ﺁﻗﺎﮐﺮﯾﻢ ﺁﻣﺪﻩ، ﺳﺎﺋﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﺩَﺭﮐَﺸﺘﯽِ ﻧِﺠﺎﺕِ ﺗﻮﺭﺍﺣَﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ

ﺑﯽ ﻧﺎﺧُﺪﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩِ ﺳﺎﺣِﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﻣَﺤﺼﻮﻝِ ﺍَﻫﻞِ ﺑِﯿﺖِ ﺧُﺪﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺷُﺪ ﻭَﻟﯽ

ﺑﯽ ﻣُﻬﺮِﻣِﻬﺮﻓﺎﻃِﻤﻪ ﺣﺎﺻِﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﺁﻧﺠﺎﻏَﺪﯾﺮﺑﻮﺩ، ﮐَﻤﯽ ﺷُﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷُﺪ

ﻣﺎﺑﯿﺨﯿﺎﻝِ ﺯﯾﻨﺐ ﻭﻣَﺤﻤﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


󾫽ﺁﻗﺎﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﻧﯽِ ﻣﺎﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑَﻼﺳﺖ

ﮐﯽ ﮔُﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷُﻤﺎﻫﻤﻪ ﯾِﮑﺪِﻝ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ؟!!!


󾫽ﭘﯿﻮَﻧﺪﻗَﻠﺐِ ﻣﺎﺑﻪ ﺷُﻤﺎﭘَﺲ نمیخورد

هَمخون ﺷُﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺎﻣُﺘﻌﺎﺩِﻝ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


ﺍِﺫﻥ ﺩُﺧﻮﻝِ ﻗَﻠﺐِ ﺗﻮﭼَﺸﻤﺎﻥ ﺧﯿﺲِ ﻣﺎﺳﺖ

ﻣﺎﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩِ ﺗﻮﮐﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﻤﯿﺸﻮﯾﻢ!!!


ﻣﺎﻣﻮﺭِ ﻗَﺒﺾِ ﺭُﻭﺡِ ﺧُﺪا! دورِما نَگرد

ﻣﺎ ﮐَﺮﺑَﻼ ﻧَﺪﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﻃِﻞ نمیشویم!!!

دسته ها : اشعار ناب
1394/3/9 15:55

از پنجشنبه های دل من عبور کن

یک روز جمعه چشم مرا غرق نور کن

آقای پنجشنبه ؛ مرا هم نگاه کن

چشمان خیس و غم زده ام را مرور کن

چیزی دگر نمانده به هنگامه ی ظهور

ما را در این دقایق آخر صبور کن

با آخرین ستاره ی شبهای انتظار

با یازده ستاره تو درما ظهور کن

با اشک صیقلی بده ما را و بعد از آن

سنگ سیاه سینه ی ما را بلور کن

اللهم عجل لولیک الفرج

1394/3/8 6:1

🍃حضرت آقا فدایت تو چرا دل خسته ای

🍃گوش به حرفت میکنیم در گفتگوی هسته ای

🍃گر نکردن گوش به حرفت آن مقامات بلند

🍃ما نداریم حرف خاصی با مقام هسته ای

🍃حرف ما حرف تو است آقای ما غمگین مباش

🍃ما به پشتت میشویم با هیبت و هر دسته ای

🍃حضـــــــــرت آقا ببین ما افسرانت حاضریم

🍃ما همه دورت شویم تنهـــــــا تو دان گلدسته ای

🍃حضـــرت آقا فدایت جان ما هدیه به تو

🍃حیف که گفتی همدلی این دست و پایم بسته ای

🍃حضرت آقا کسانی که بخواهند سنگ زنند

🍃قول دهیم آنان گرفتارش شوند کت بسته ای

🍃ای کسانی که بخواهید فتنـــه ایجاد کنید

🍃گفته باشم ما شویم یک انفجار هسته ای

🌹🍃🌹🍃 لبیک یا امام خامنه‌ای

دسته ها : اشعار ناب
1394/3/8 6:0
X