معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 766963
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

دم آخر وصیتی دارم


ای علی جان به خاطرت بسپار

نیمه شبها حسین دلبندم                                                         


با لب تشنه می شود بیدار

بار سنگین این وصیت را


از سر شانه ها ی من بردار

قبل خوابیدنش عزیز دلم


ظرف آبی برای او بگذار

گریه کردم ز غربتش دیشب


تا سحر سوختم برای حسین

با همین دست ناتوان امروز


پیرهن دوختم برای حسین

کفنش را به زینبم دادم


حرف های نگفته را گفتم

چند ساعت برای دختر خود


فقط از رنج کربلا گفتم

گفتمش میوه ی دلم,زینب


کربلاباش یارویاور او

ظهرروز دهم به نیت من


بوسه ای بزن به زیرحنجر او

وقت افتادنش به روی زمین


چشم خود را ببند مثل خدا

صبر کن دختر عقیله ی من


قهرمان بزرگ کرببلا

صَلَّی اللّهُ عَلَیکِ یااَیَّتهَاالْمَظلومة(س)


سلام بر بانوی پهلوشکسته

دسته ها : اشعار ناب - غم عظیم
1393/12/15 20:4

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب منتهی الامال،فصل دوم از زندگینامه حضرت فاطمه زهرا ع

ابن بابویه،به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت کرده:حضرت صادق علیه السلام فرمود:فاطمه ع را نه نام است نزد حق تعالی:فاطمه،صدیقه،مبارکه،طاهره،زکیه،راضیه،محدثه و زهرا

پس حضرت فرمود:آیا میدانی که چیست تفسیر فاطمه؟یونس گفت خبر ده مرا از معنی آن،حضرت فرمود:فطمت من الشر،یعنی بریده شده است از بدیها.پس اگر امیرالمؤمنین ع ترویج نمی نمود او را،کفوی و نظیری نبود او را بر روی زمین تا روز قیامت،نه آدم و نه آنها که بعد از او بودند.

علامه مجلسی در ذیل این حدیث فرموده:صدیقه به معنی معصومه،مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد کرام،و طاهره یعنی پاکیزه از صفات نقص،و زکیه یعنی نمو کننده در کمالات و خیرات،و راضیه یعنی راضی به قضای حق تعالی،و مرضیه یعنی پسندیده ی خدا و دوستان خدا و محدثه یعنی ملک با او سخن می گفت،و زهرا یعنی نورانی به نور صوری و معنوی.و در احادیث متواتره از طریق خاصه و عامه روایت شده:آن حضرت را این فاطمه نامیده اند،که حق تعالی او را و شیعیان او را از آتش جهنم بریده است.از حضرت رسول ع پرسیدند:به چه سبب فاطمه را بتول می نامی؟ فرمود:برای آن که خونی که زنان دیگر می بینند او نمی بیند،دیدن خون در دختران پیغمبران نا خوش است.رسول خدا فرمود:فاطمه پاره ی تن من است،هر که او را شاد گرداند،مرا شاد گردانیده است و هر که او را آزرده کند،مرا آزرده است.فاطمه عزیزترین مردم است نزد من.

شیخ طوسی از عایشه روایت کرده است که می گفت:ندیدم احدی را که در گفتار و سخن شبیه تر باشد از فاطمه به رسول خدا،چون فاطمه به نزد آن حضرت می آمد،او را مرحبا می گفت و دستهای او را می بوسید و در جای خود می نشاند،چون حضرت به خانه فاطمه می رفت بر می خاست و استقبال آن حضرت می کرد و مرحبا می گفت و دستهای آن حضرت را می بوسید.

دسته ها : بانوی نور
1393/12/15 20:0

امید یعنی“

آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد...

ایمان یعنی“

یقین داشته باشیم چیزی اتفاق خواهد افتاد...

و شجاعت یعنی“

باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد...

1393/12/15 19:58

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو


بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو


بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد


دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو


تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا


هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من


راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو


سالها می شود از خویش سؤالی دارم


من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو


با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم


من از این زندگیم سود نبردم بی تو


گذری کن به مزارم به خدا محتاجم


من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو

1393/12/15 19:57

اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی

گهی برای خیر ما بلا درست میکنی



از اینطرف همیشه بارها خراب میکنم

از آنطرف همیشه بارها درست میکنی



گرچه من خجل شدم اگر چه سنگ دل شدم

تو از همین سنگ هم طلا درست میکنی



من از گناه خسته ام از اشتباه خسته ام

بجان مادرت بگو مرا درست میکنی؟



گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود

تو با کریمی خودت گدا درست میکنی



کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند

تویی که از غریبه آشنا درست میکنی



اگر بناست بعد از این مرا خراب تر کنی

از اول این خراب را چرا درست میکنی؟



از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است

فقط تویی که بنده ی خدا درست میکنی



تویک غروب میرسی وگنبد بقیع را

شبیه گنبد امام رضا درست میکنی

1393/12/15 19:56

مناجات قشنگی است ؛


بارالها…

از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

نکند فرق به حالم ....

چه برانی،

چه بخوانی …

چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بکشانی …

نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی ...

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد …

نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

کس به غیر از تو نخواهم

چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی....

1393/12/15 19:53

مادری خورده زمین ،خاک دو عالم به سرم

عالمی گشته حزین ،خاک دو عالم به سرم. . .


پسری دیده که مادر به زمین افتاده

وایم از آن و از این ،خاک دو عالم به سرم. . .


چادر و گونه ی مادر به گمانم هر دو 

گشته با خاک عجین ،خاک دو عالم به سرم. . .


آنقدر ضربه ی سیلی بخدا محکم بود

ناله زد عرش برین ،خاک دو عالم به سرم. . .


دیده ای تار شد و حاصل گستاخی شد 

ورم چشم و جبین ،خاک دو عالم به سرم. . .


ضربت سیلی ملعون حسنش را دق داد

ضربه هم داشت طنین،خاک دو عالم به سرم. . .


بعد از آن حادثه شرمنده نشد غوغا کرد

هیزم آورد، همین ،خاک دو عالم به سرم. . .


بر در خانه ی آتش زده ای می کوبید

آن لعین ابن لعین ،خاک دو عالم به سرم. . .


بیخبر بود گمانم در از این قصه ی شوم

میخ هم کرده کمین،خاک دو عالم به سرم


بین دیوار و در انگار کسی میلرزد

درب و دیوار غمین ،خاک دو عالم به سرم. . .


مادری دست به پهلو به زمین افتاده

 زینب و داغ چنین ، خاک دو عالم به سرم. . .


سوخت از داغ غم بستن دستان علی

قلب جبریل امین ،خاک دو عالم به سرم. . .


قطره خون میچکد از پهلوی مادر به زمین

وای از حال زمین ،خاک دو عالم  به سرم. . .یا زهرا

1393/12/12 21:58

بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد؟

نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....


همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند

در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند....


هیزم آورده که آتش بزنند این در را 

پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....


جمع اند و موافق که علی را ببرند 

و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند..

 

بین این قوم که از بغض لبالب هستند 

قنفذ و مغیره پیداست، خدا رحم کند ...


مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است 

چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند ....


 ماجرا کاش همان روز به آخر می شد 

تازه آغاز بلاهاست، خدا رحم کند...


غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت 

روضه ی ام ابیهاست، خدا رحم کند...

1393/12/12 21:57

بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد؟

نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....


همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند

در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند....


هیزم آورده که آتش بزنند این در را 

پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....


جمع اند و موافق که علی را ببرند 

و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند..

 

بین این قوم که از بغض لبالب هستند 

قنفذ و مغیره پیداست، خدا رحم کند ...


مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است 

چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند ....


 ماجرا کاش همان روز به آخر می شد 

تازه آغاز بلاهاست، خدا رحم کند...


غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت 

روضه ی ام ابیهاست، خدا رحم کند...

1393/12/12 21:53

: جـــاى شـــهــدا خــالــی


جای "شهید دقایقی" خالی که توی وصیت نامه خطاب به همسرش نوشت:

"اگر بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..


جای "شهید زین الدین" خالی که میگفت:

در زمان غیبت امام زمان به کسی منتظر میگویند که منتظر شهادت باشد...



جای "شهید همت" خالی که خانمش میگفت:

همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..

اما وقتی جنازه رو آوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...


جای "شهید حسن آبشناسان" خالی که

همسرش گفت:

لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..

روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...

خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد ، با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..

بوی عطر پیچید توی خانه...

عطر گل محمدی

بوی عطری که حسن میزد..


جای "شهید علمدار" خالی که میگفت:

برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید


ای شُهدا

برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است ، هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی ، هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...

"شهید آوینی"


..التماس دعاى شهادت..

دسته ها : شهدا
1393/12/7 12:10
X