معرفی وبلاگ
امام خامنه ای زن را از دید اسلام، بزرگ خانه و گل و ریحانه خانواده خواندند و با اشاره به بحران زن در جوامع غربی، افزودند: در نظام اسلامی، كارهای فراوان برای احیای جایگاه حقیقی زن انجام شده اما هنوز مشكلات زیادی بخصوص در عرصه رفتار با زن در خانواده، وجود دارد كه باید با ایجاد پشتوانه های قانونی و اجرایی آنها را حل كرد. ایشان تأكید كردند: محیط خانواده برای زن باید محیطی امن، با عزت و آرامش بخش باشد تا زن بتواند وظیفه اصلی خود را كه حفظ خانواده است به بهترین وجه انجام دهد. خواهرم حجابت برادرم نگاهت
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 777569
تعداد نوشته ها : 1099
تعداد نظرات : 19
سوره قرآن 
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی

گهی برای خیر ما بلا درست میکنی



از اینطرف همیشه بارها خراب میکنم

از آنطرف همیشه بارها درست میکنی



گرچه من خجل شدم اگر چه سنگ دل شدم

تو از همین سنگ هم طلا درست میکنی



من از گناه خسته ام از اشتباه خسته ام

بجان مادرت بگو مرا درست میکنی؟



گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود

تو با کریمی خودت گدا درست میکنی



کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند

تویی که از غریبه آشنا درست میکنی



اگر بناست بعد از این مرا خراب تر کنی

از اول این خراب را چرا درست میکنی؟



از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است

فقط تویی که بنده ی خدا درست میکنی



تویک غروب میرسی وگنبد بقیع را

شبیه گنبد امام رضا درست میکنی

1393/12/15 19:56

مادری خورده زمین ،خاک دو عالم به سرم

عالمی گشته حزین ،خاک دو عالم به سرم. . .


پسری دیده که مادر به زمین افتاده

وایم از آن و از این ،خاک دو عالم به سرم. . .


چادر و گونه ی مادر به گمانم هر دو 

گشته با خاک عجین ،خاک دو عالم به سرم. . .


آنقدر ضربه ی سیلی بخدا محکم بود

ناله زد عرش برین ،خاک دو عالم به سرم. . .


دیده ای تار شد و حاصل گستاخی شد 

ورم چشم و جبین ،خاک دو عالم به سرم. . .


ضربت سیلی ملعون حسنش را دق داد

ضربه هم داشت طنین،خاک دو عالم به سرم. . .


بعد از آن حادثه شرمنده نشد غوغا کرد

هیزم آورد، همین ،خاک دو عالم به سرم. . .


بر در خانه ی آتش زده ای می کوبید

آن لعین ابن لعین ،خاک دو عالم به سرم. . .


بیخبر بود گمانم در از این قصه ی شوم

میخ هم کرده کمین،خاک دو عالم به سرم


بین دیوار و در انگار کسی میلرزد

درب و دیوار غمین ،خاک دو عالم به سرم. . .


مادری دست به پهلو به زمین افتاده

 زینب و داغ چنین ، خاک دو عالم به سرم. . .


سوخت از داغ غم بستن دستان علی

قلب جبریل امین ،خاک دو عالم به سرم. . .


قطره خون میچکد از پهلوی مادر به زمین

وای از حال زمین ،خاک دو عالم  به سرم. . .یا زهرا

1393/12/12 21:58

بوی دود است که پیچیده ، کجا میسوزد؟

نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند....


همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند

در میان کوچه دعواست، خدا رحم کند....


هیزم آورده که آتش بزنند این در را 

پشت در حضرت زهراست خدا رحم کند....


جمع اند و موافق که علی را ببرند 

و علی یکه و تنهاست، خدا رحم کند..

 

بین این قوم که از بغض لبالب هستند 

قنفذ و مغیره پیداست، خدا رحم کند ...


مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است 

چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند ....


 ماجرا کاش همان روز به آخر می شد 

تازه آغاز بلاهاست، خدا رحم کند...


غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت 

روضه ی ام ابیهاست، خدا رحم کند...

1393/12/12 21:57

فکر میکنید اگر در دوره حافظ و سعدی, فردوسی و... تلفن بود اونم از نوع منشی دار, منشی تلفن خونشون چی میگفت؟!

.

.

.

.

.

.

پیغامگیر حافظ:

رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور/ تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور/ بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام/ زان زمان کو باز گردم خانه خود غم مخور

.

.

.

.

.

پیغامگیر سعدی:

از آوای دل انگیز تو مستم/ نباشم خانه و شرمنده هستم/ به پیغام تو خواهم گفت پاسخ/ فلک گر فرصتی دادی به دستم

.

.

.

.

.

پیغامگیر باباطاهر:

تلیفون کرده ای جانم فدایت/ الهی مو به قربون صدایت/ چو از صحرا بیایم,نازنینم/ فرستم پاسخی از دل برایت

.

.

.

.

.

پیغامگیر فردوسی:

نمیباشم امروز اندر سرای/ که رسم ادب را بیارم به جای/ به پیغامت ای دوست گویم جواب/ چو فردا برآید بلند آفتاب

.

.

.

.

.

پیغامگیر خیام:

این چرخ فلک,عمر مرا داد به   باد/ممنون توام که کرده ای از من یاد/رفتم سرکوچه,منزل کوزه فروش/آیم چو به خانه,پاسخت خواهم داد

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:37

چادر  خاکی نشان مادری زینب است

ارث زهرا صورت نیلوفری زینب است

خط فکرم بر گرفته از دمشق و کربلاست

هرچه دارم از دعای مادری زینب است                                  به حق ارباب الحسین ع العجل بقیه الله

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:35

خون بود،زمین واسمان درتب بود،،،


  خشکیده ترین واژه ی هستی لب بود،،،


  یک مردفقط حادثه رازیبا دید،،،،،،   

 

ان مرد،امیر دردها زینب بود ...


یا عمه سادات زینب س..

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:33

مرحبا زینب که طوفان کرده است

آنچه زهرا  گفته بود آن کرده است

او به بحر العشق نوح کربلاست 

عشق او فتح الفتوح کربلاست 

 خلق را زینب شناسی نیست نیست 

فاطمه داند که زینب کیست کیست

گر چه خوش زادم حسینی منصبم 

گر قبول افتد غلام زینبم...

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:32

()این چنین بر دلم افتاد به امید خدا

)غم مخور میرسد امداد به امید خدا

)منتقم میرسدو روز ظهورش حتما)

می شود فاطمه دلشاد به امید خدا

)حرم خاکیه خورشید قمرهای بقیع)

عاقبت می شود آباد به امید خدا

)مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم

)دو سه تاپنجره فولاد به امیدخدا

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:25

می نویسم پس از خدا زینب

جمع اسماء و اسمها زینب

می نویسم که وَالضُحی زینب

ربنا بعد ربنا زینب

ای عطا بخش هل اتی زینب


نام او تا که بر زبان افتاد

کوه برخاست آسمان افتاد

علم از شانه ی یلان افتاد

هرچه سر بود به آستان افتاد

می نویسم که انما زینب


پنج تن حَبل محکم آوردند

نام او را که با هم آوردند

به زبان اسم اعظم آوردند

واژه ها بعد از آن کم آوردند

همه گفتند یک صدا زینب


مرتضی بعد از این دو کوثر داشت

فاطمه بعد از این دو حیدر داشت

کعبه این دفعه هم ترک برداشت

شور نام حسین بر سر داشت

زینت نام مرتضی زینب


کعبه ی احترامها آمد

قبله گاه پیامها آمد

به قدومش سلامها آمد

عمه جانِ امامها آمد

عمه جان امامها زینب


دست جد مطهرش دادند

تا لوای پیمبرش دادند

شیر شد شیر مادرش دادند

خوش به حالش که خواهرش دادند

خوش به حال حسین با زینب


کیست مرد آفرین بنیان کن

کیست مرد آفرین ولیکن زن

در مقامات او فقط ماندن

این جهان لال و آن جهال الکن

مانده وصفش در ابتدا زینب


چادرش را اگر تکان بدهد

شور بر هفت آسمان بدهد

راه را تا خدا نشان بدهد

باید احمد چنین اذان بدهد

اَشهدُ اَنتِ مِن کسا زینب


حرف تعظیم اوست بسم الله

وقت تکریم اوست بسم الله 

جان که تقدیم اوست بسم الله 

عشق تسلیم اوست بسم الله

یا و سین است و کافُ یا زینب


سر بلندی دل زِ دولت اوست

کربلا هم رهین همت اوست

گردنش زیر بار منت اوست

همه عالم گواه عصمت اوست

شمع سادات نینوا زینب


به علی رفته و علی شده است

سر و پایش سینجلی شده است

مرد نه، بهترش ولی شده است

به بلاهای حق بلی شده است

یک تنه رفته تا کجا زینب


مریمی در حجابی از نور است

یا که موسی به وادی طور است

یک زن اما به حق سلحشور است

چقدر از مدار ما دور است

که خدا گفته مرحبا زینب


بال جبریل خاکِ مرکبِ اوست

دو سه نهج البلاغه بر لب اوست

چند منظومه نقل هر شب اوست

و اباالفضل هم مؤدب اوست

حضرت هیبت و حیا زینب


همه عالم در احتجابش بود

هیبتش حاله ی حجابش بود

یک عشیره در التهابش بود

و علمدار خود رکابش بود

دارد این گونه کبریا زینب


مثل سرخی کوه پنهان است

گرد باد است مثل کوران است

یک تن اما هزار طوفان است

شاهدم شام شام ویران است

مثل زهراست سر به پا زینب


تازه جلوه نکرده با نامش

کرده دست حسین آرامش

وَرنَه چون خاک می کند گامش

کوفه را با همه بر و بامش

گفت حیدر که لافتی زینب


می رود در مقابلش حیدر

دو برادر کنار این خواهر

پشت سر کوه شرم، آب آور

تا رود شب زیارت مادر

شب و این احترامها؟ زینب


مثل آئینه هست پیش حسین

و حسین آمده است پیش حسین

چشمها را که بست پیش حسین

دل خواهر شکست پیش حسین

رفت آن شب به کربلا زینب


آن همه احترام را می دید

کوچه و سنگ و بام را می دید

گذر و ازدحام را می دید

اشکهای امام را می دید

چادرش زیر دست و پا زینب


حسن لطفی

دسته ها : اشعار ناب
1393/12/7 9:22

󾭗ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ :


ﻣﯿﺮﺳﺪ ﻋﯿﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎ ﺷﺎﺩ ﻭﺧﺮﻡ /

ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﺪﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ /

ﻫﻤﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪﺳﻔﺮﻩ ﺑﭽﯿﻨﻨﺪ /

ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻨﻨﺪ /

ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﻔﺮﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻔﺖ ﺳﯿﻦ ﺭﺍ /

ﻭﻟﯽ ﺗﻮﺍَﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﺍﻍ ﺯﻫﺮﺍ /

ﺑﻮﺩ ﺳﯿﻦ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﮐﯿﻦ /

ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ /

ﺑﺒﯿﻦ ﺑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺳﯿﻦ ﺩﻭﻣﻢ ﺭﺍ /

ﮐﻪ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻫﺮﺍ /

ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺳﯿﻦ ﺳﻮﻡ ﺗﺎ ﺑﺴﻮﺯﯼ /

ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﯿﻦ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻮﺯﯼ /

ﺍﺯﯾﻦ ﻣﺎﺗﻢ ﺩﻝ ﺣﯿﺪﺭ ﻏﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ /

ﮐﻪ ﺳﯿﻦ ﭼﺎﺭﻣﻢ ﺳﻘﻂ ﺟﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ /

ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﻔﺮﻩ ﺳﯿﻦ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ /

ﺳﺮ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺍﺵ ﺯﯾﻨﺐ ﺣﺰﯾﻦ ﺍﺳﺖ /

ﺷﺪﻩ ﺳﻔﺮﻩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺒﺎﻧﻪ /

ﺷﺸﻢ ﺳﯿﻦ،ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭ ﺧﺎﻧﻪ/

ﭼﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﯼ ﻋﺰیز ﺍﺯﺳﯿﻦ ﺁﺧﺮ /

ﺑﻮﺩ ﺁﻥ، ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻣﺎﺩﺭ / 


󾭗لطفا از الان نشر بدید تا همه متوجه بشن که امسال عید همزمان با ایام فاطمیه است.


اجرتون با حضرت فاطمه سلام الله علیها

حکمت صلوات :


صلوات: تنها دعایی هست که حتما مستجاب می شود.

صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.

صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.

صلوات : روح را جلا می‌دهد.

صلوات : عطری است که دهان انسان را خوشبو می‌کند.

صلوات : نوری در بهشت است.

صلوات : نور پل صراط است.

صلوات : شفیع انسان است.

صلوات : ذکر الهی است.

صلوات : موجب کمال نماز می‌شود.

صلوات : موجب کمال دعا و استجابت آن می‌شود.

صلوات : موجب تقرب انسان است.

صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.

صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.

صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.

صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.

صلوات : انسان را در سه عالم بیمه می‌کند.

صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاک کردن گناهان و از طرف مردم دعا است.

صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.

صلوات : سنگین‌ترین چیزی است که در قیامت بر میزان عرضه می‌شود.

صلوات : محبوب‌ترین عمل است.

صلوات : آتش جهنم را خاموش می‌کند.

صلوات : فقر و نفاق را از بین می‌برد.

صلوات : زینت نماز است.

صلوات : بهترین داروی معنوی است.

صلوات : گناهان را از بین می‌برد....

کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است


اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است



نام زینب با حسین حک گشته در ایوان دل


دل که شد بیت الحسین نقش ونگارش زینب است



شیعه دارد در دلش یکتا کتاب قیمتی


ناشرش باشد حسین ، آموزگارش زینب است



هرکه نازد بر کسی زینب بنازد بر حسین


جان زهرا این حسین دار و ندارش زینب است

دسته ها : اشعار ناب - عیدانه
1393/12/7 9:18
X